شهید غنیمتپور طلای جهان گرفت/ هدیه از بوینس آیرس تا شاهرود

روتیتر: محمدعلی خسروی قهرمان المپیک جوانان جهان با تقدیم مدال خود به خانواده شهید حسین غنیمتپور، آخرین قطعه پازل هدیهای از بوینس آیرس تا شاهرود را تکمیل کرد.
به گزارش روتیتر : یافتن منزل شهید حسین غنیمت پور در شاهرود سخت است باوجوداینکه این روزها از بوینس آیرس آرژانتین تا ایران نام او بر زبانها است اما حتی یک تابلوی کوچک هم در خیابان باریک کارون شاهرود به نام این شهید شاخص کشوری نصب نشده باید به دنبال خانه، منزلبهمنزل گشت و دستآخر درب کوچک خانهای مسکونی و قدیمی که چراغی جلوی آن روشن است میزبان مهمانان میشود.
از راه دور آمدهاند برای یک هدف مقدس، لهجهشان نشان میدهد تباری از آذربایجان دارند اما پایتختنشینی سالها است لقبشان شده، قصد عزیمت به خانه شهید حسین غنیمت پور دارند، شهید شاخص کشوری در رشته تکواندو … بنرهای خوشآمدید برایشان در مقابل درب نصبشده است، آتش اسفند آماده میشود اینجا در خانه کوچک غنیمتپورها، ماجرایی برپا است.
انتظار برای قهرمان
خودرو که درون کوچه میپیچد فریاد آمدند … همه را به سمت کوچه میکشاند پدر شهید غنیمت پور کتی بر تن میکند تا در هشتادسالگی شلاق لخت سو پائیزی تنش را زخمی نکند اگر پیرمرد سرما بخورد دشوار است آنهم سر چله زمستان. اولین کسی که در مقابل در قرار میگیرد محمدعلی است جوانی رعنا و بلندقد که معلوم است ورزش لباسش را بر تنش دوخته … راستقامت و ایستاده اما کم رو و خجالتی است وقتی به پدر شهید غنیمت پور معرفی میشود او را در آغوش میگیرد.
شاید اگرچند سال زودتر میآمد حواس پیرمرد بیش از امروز جمع بود اما نوه، برایش تعریف میکند که اینها کیستاند … باباجان ایشان محمدعلی خسروی قهرمان المپیک جوانان جهان هستند برای تقدیم مدال خود به دایی حسین آمدهاند و پیرمرد با خرسندی میگوید، خوشآمدند.
مهمانان راهی اتاق پذیرایی میشوند مقدمات فراهم است هدایا روی میز قرار دارد تا یخ مجلس آب شود، اخلاقی، رئیس هیئت تکواندوی استان سمنان سعی در معرفی افراد دارد … ایشان پدر قهرمان ارزنده کشورمان خسروی هستند، ایشان برادرشان و ایشان هم مادرشان … از تهران آمدهاند تا مدالشان را تقدیم شهید شاخص کشوری کنند.
مدال با ارزشترین دارایی ورزشکار
اخلاقی همچنین میگوید: تقدیم مدال ورزشکار امری باارزش است چراکه ورزشکار برای کسب آن سالها میجنگد و سختیهای بسیاری را متحمل و در این راه با مرارتهایی روبرو میشود، اما تقدیم مدال آنقدر باارزش است که شاید در کلام نتوان آن را توصیف کرد خسروی با این کار نشان داد که قدردانی را بهخوبی بلد است و جوانان و نوجوانانی در این سنین کم ارادت به شهدا را هرگز فراموش نمیکنند که این امری بسیار درخور توجه است.
پیرمرد که حالش کمی جا آمده نگران است که مهمانها سرپا نایستند حواسش به همهچیز هست چتر سپیدموهایش، چین و چروک پیشانی و چهره، دستانی بزرگ و صورتی کشیده دارد راحت میتوان تصور کرد اگر حسین امروز اینجا بود چه قیافهای در پنجاهوچندسالگی داشت. پدر شهید برازندهاش است صورتی سفید دارد خوشرو است هرچند بیماری آزارش میدهد و کمی حواسش را نشانه گرفته و این روزها کسی که روزگاری در معماری سانتیمتری خطا را از دور تشخیص میداد را اذیت میکند.
تقدیم مدال کمترین هدیه
سخن از قهرمان آغاز میشود محمدعلی میگوید: کمترین چیزی که میتوانستم برای راه بزرگ شهدا تقدیم کنم همین مدالم بود چراکه ما معتقد هستیم هر آنچه داریم از برکت شهدا هستند و اگر شهیدان نبودند ما نیز امروز در چنین جایگاههایی نبودیم و من چیزی جز همین مدال را نداشتم که تقدیم کنم تا قدردانی باشد از شهیدان کشورم.
پدر شهید غنیمت پور با شوخطبعی خاصی به او تبریک گفته و آرزوی ازدواجش را میکند تا خنده حضار، گونه محمدعلی را سرخ کند و واکنش مادرش با خندهای روی لب که نشان میدهد آیندهای را برای محمدعلی تصور میکند که در آن حالاها ازدواج جایی ندارد او باید بزرگتر شود، مدال بیاورد و افتخارآفرینی کند.
محمدعلی که هنوز موی صورتش هم کاملاً درنیامده نگاهی به پیرمرد دارد روی او را میبوسد هدایا را تقدیم میکند از سوی دیگر اما هدایا هیئت تکواندوی استان سمنان نیز به خسروی تقدیم میشود خانواده گرم و صمیمی هستند معلوم است برای موفقیت فرزند چه سختیهایی که نکشیدهاند.
محمد علی فرزند ایران
خواهر شهید غنیمت پور اما در سخنانی کوتاه میگوید: محمدعلی امروز فرزند خانواده خسروی نیست بلکه فرزند تمام ایران و شیعیان جهان است، او میگوید: ما همه به او افتخار میکنیم چراکه مدالآوریهایش پرچم ایران و شیعیان را در جهان بالا نگه میدارد و امیدواریم سالیان سال بدرخشد.
او اما جمله را تکرار میکند و میگوید: شهیدان زندهاند و نزد خدا روزی میخورند پسرم … به این باور داشته باش بگذار تا خاطرهای بگویم … در همان زمان که حسین شهید شده بود روزی مادر شهید کریمی او را میبیند که سر ظهر از در حیاط به درون خانه میآید آنهم سر نهار او به حسین میگوید: خاله دورت بگردم بیا در آغوشم، حسین میگوید آمدهام برای کاری … خواستم بگویم برای خواهرم سه خواستگار خواهد آمد هر سه را رد کند … به او گفت پس خواهر بیمارت چه؟ گفت من نزد خدا شفاعتش را کردهام اما خدا مقدر ساخته او اینگونه باشد و رفت …
خواهر شهید ادامه میدهد: فردایش به خواب من آمد همان هفته سه خواستگار برای خواهرمان آمد و ما هر سه را رد کردیم تا اینکه چهارمین نفر آقایی به نام جلالی بود من متوسل به ائمه شدم که چه کنم تا اینکه بازهم حسین به خوابم آمد و گفت به خواهر بگو مبارکش باشد و امروز خوشبختانه زندگی بسیار خوبی دارند اینجاست که میگویم شهیدان زنده هستند.
افتخار برای یک ملت
پدر محمدعلی هم چند کلامی دارد و میگوید: محمدعلی که بر سکوی قهرمانی بوینس آیرس در رشته تکواندو وزن ۷۳ کیلوگرم ایستاد افتخاری برای تمام ما و مردم بود و این امر در قیاس باافتخاری که شهدای ما آفریدند واقعاً چیز اندکی است و لذا خانواده شهدا بسیار افتخارآفرین هستند.
زمانی برای گفتگو با محمدعلی خسروی نیز دست میدهد تا از او چند سؤالی بپرسم، وی میگوید: در وزن مثبت ۷۳ کیلوگرم در رقابتهای المپیک جوانان جهان شرکت و مدال طلا را کسب کردم من در آن رقابتها ابتدا حریف اسلوونی را ۱۶ بر ۱۱ مغلوب کردم سپس با ضربه سه امتیازی طلایی حریف افغانستانی را بردم و در فینال هم لی از چین تایپه را شکست دادم تا تنها مدال طلای کاروان تکواندوی جمهوری اسلامی ایران را در مسابقات بوینس آیرس کسب کنم.
وی که قهرمانی جوانان جهان ۲۰۱۸ را نیز دارد، میگوید: از محمدرضا زوار مربیام تشکر میکنم همچنین از خانوادهام و مربیانی که برایم زحمت کشیدند همچنین از شهید غنیمت پور که روحش همراهم بود.
حسین جاودانه رفت
کمکم باید رفت و خانواده حسین غنیمت پور را تنها گذاشت، شهید شاخص کشوری که حتی یک هفته از لیگ برتر نیز به نام او مزین و در شاهرود برگزار شد تا یادش همیشه زنده بماند او که دان یک تکواندو داشت و همیشه در اخلاق و ورزش مقام نخست را کسب میکرد و به اذعان هم باشگاهیهایش مرد اخلاق نام داشت.
خانهشان هنوز بوی حسین را میدهد حسینی که باشگاه را از راهآهن و سپس باشگاههای دیگر مانند شهید بیاری آغاز کرد اما اوج افتخارآفرینیاش فرماندهی گردان کربلای سپاه شاهرود در دفاع مقدس بود او را فرمانده دلها میخوانند چراکه بسیار بااخلاق بود فرزند یک کارگر سختکوش که سالهای سال با نان حلال خانوادهاش را گرداند و همهشان را به سرانجام رسانید.
حسین دهم فروردینماه ۴۱ در تهران به دنیا آمد و بیست و چهارم دیماه ۶۴ را برای رفتن برگزید آنهم ماموریتی که به خمپاره ۶۰عراقی محول شد تا سینه اش را بکشافد و او را خدایی کند تا گردان کربلا پس از خیبر فرمانده اش را دیگر نبیند… پدر اما امروز بجای حسین مهمانان را خوش آمد میگوید…