آنگ سان سوچی و آبروی برباد رفته صلح نوبل

روتیتر : این اولین بار نیست که یک برنده جایزه صلح نوبل به ضد تبلیغ برای صلح تبدیل میشود.
به گزارش روتیتر: روزی که کمیته صلح نوبل تصمیم گرفت جایزه صلح خود را به فعال سیاسی میانماری اعطا کند، هیچوقت فکرش را هم نمیکرد که این تصمیم به یک فاجعه برای اعتبار نوبل تبدیل شود.
این روزها به واسطه بحران مسلمانان روهینگیا در ایالت راخین، همه آنگ سان سوچی را به خوبی میشناسند. چهره بانفوذ سیاست و حکومت در میانمار که پس از بازگشت از بریتانیا به کشورش در سال ۱۹۸۸ به رهبر مخالفان حکومت نظامی میانمار تبدیل شد.
سوچی به واسطه شهرت پدرش «آنگ سن»، که یکی از مبارزان استقلال طلبی میانمار از بریتانیا بود، و همچنین توانایی وی در سخنرانی خیلی زود به رهبر صداهای مخالف تبدیل و باعث شد مخالفان حکومت دور وی جمع شوند. همین امر باعث ترس و وحشت حکام میانمار و درنهایت منجر به حبس خانگی آنگ سان سوچی شد.
خانم سوچی بین سالهای ۱۹۸۹ تا سال ۲۰۱۰ حدود ۲۱ سال در حبس خانگی و در زمانهای کوتاهی نیز در زندان بود. او در حبس خانگی به مبارزات آزادیخواهانه و مقابله با دیکتاتوری نظامی میانمار ادامه داد و هر از گاهی از پشت نردههای خانه ویلایی خود با هوادارانش صحبت میکرد و پیامهای سیاسی خود را به آنها منتقل میکرد. این رویه و عکسهایی که از وی در دوران حبس منتشر میشد از وی یک قهرمان تمام عیار ساخت تا جاییکه کمیته نوبل در سال ۱۹۹۱ جایزه صلح خود را به وی تقدیم کرد.
رهایی از حبس و آغاز افول سوچی
نظامیان میانمار که تحت فشارهای داخلی و خارجی در سال ۲۰۱۰ با روند اصلاحات تدریجی در این کشور موافقت کرده بودند مجبور شدند آنگ سان سوچی را از حبس خانگی آزاد کنند. رویدداد بزرگی که نوید آغاز یک اصلاحات واقعی را در میانمار میداد و باعث خوشحالی بسیاری از فعالان حقوق بشری جهان شد که صبر و استقامت سوچی را طی سالهای زندان میستودند.
با این حال، طی سالهای بعد از آزادی از حبس، آنگ سان سوچی نشان داد که تفکرات او نه تنها قرابتی با آزادی خواهی و صلح طلبی ندارد بلکه بسیار نزدیک به افرادی است که وی را به مدت ۲۰ سال در حبس نگه داشته بودند.
بحران مسلمانان روهینگیا اولین چالش پیش روی حکام میانمار در مسیر اصلاحات و همچنین اولین چالش حقوق بشری آنگ سان سوچی برنده صلح نوبل بود. بحرانی که هر دو طرف سرافکنده از آن بیرون آمدند.
شروع موج تازه حملات بودائیان تندرو علیه اقلیت روهینگیا در سال ۲۰۱۲ نه تنها با مخالفت دولت در این کشور مواجه نشد بلکه بنا بر گزارشهای نهادهای مختلف سازمان ملل، ارتش و نیروهای امنیتی میانمار به صورت سازمان یافته از عوامل اصلی سرکوب مسلمانان در ایالت راخین در غرب میانمار بودند. در سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵ بیش از یکصد هزار روهینگیا از خانه و کاشانه خود آواره شدند و بالع بر ۲۰۰ نفر کشته شدند. در سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ مجددا موج تازهای از حملات خشونت بار و سازمان یافته توسط ارتش میانمار علیه مسلمانان روهنیگیا صورت گرفت که باعث شد بالغ بر ۶۰۰ هزار نفر به سمت مرزهای بنگلادش فرار کنند. طی این خشونتها بیش از ۴۰۰ نفر نیز قتل عام شدند.
واکنش آنگ سان سوچی به این بحران را میتوان به دو بخش تقسیم کرد. بخش اول مربوط به سالهای پس از آزادی یعنی ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ است. در این مدت سوچی از نظر سیاسی قدرتی نداشت و تنها به عنوان رهبر اپوزیسیون شناخته میشد. درحالیکه افکار عمومی جهان و اغلب فعالان و سازمانهای حقوق بشری خشونتها علیه مسلمانان رو محکوم کرده بودند، برنده صلح نوبل ترجیح داد در برابر مهمترین بحران حقوق بشری آن زمان که بیخ گوشش در حال رخ دادن بود سکوت کند. او در تنها واکنش خود به این بحران، پاکسازی علیه مسلمانان را رد کرد و گفت که بودائیان نیز قربانی خشونت هستند!
بخش دوم مربوط به سالهای پس از ۲۰۱۵ است که حزب آنگ سان سوچی در انتخابات میانمار پیروز شده، اغلب کرسیهای پارلمان را در اختیار گرفته و از سوچی به عنوان رهبر دوفاکتوی میانمار یاد میشود. سوچی تنها به خاطر اینکه همسرش خارجی است نتوانست رئیس جمهور رسمی شود اما در واقع قدرت اصلی در اختیار وی است.
از نکات جالب انتخاباتی که خانم سوچی در آن پیروز شد این بود که مسلمانان روهینگیا برای اولین بار اجازه نیافتند در انتخابات شرکت کنند؛ بازتابی از موضع خانم سوچی و حاکمان نظامی میانمار که مسلمانان روهینگیا را اصلا شهروند این کشور محسوب نمیکنند و خواستار کوچاندن آنها به کشورهای اطراف به ویژه بنگلادش هستند.
پس از اوج گیری خشونتها علیه مسلمانان روهینگیا در سال ۲۰۱۶ فشارهای بینالمللی و رسانهای علیه آنگ سان سوچی و سکوت مرگبارش در قبال این بحران حقوق بشری افزایش یافت. سازمان ملل متحد صریحا دولت میانمار را به پاکسازی قومی متهم کرد.
تفاوت خشونتهایی که بعد از سال ۲۰۱۵ علیه روهینگیا رخ داد با موارد قبلی در این بود که این بار عوامل دولتی که آنگ سان سوچی رهبر آن بود مرتکب چنین جنایاتی شده بودند.
سکوت تأملبرانگیز برنده جایزه صلح نوبل
سوچی در واکنش به انتقادها از مواضعش در برابر روهینگیا باز هم سکوت پیشه کرد اما تاکید کرد که نیروهای میانمار در ایالت راخین بر اساس حاکمیت قانون عمل میکنند.
«یانگ لی» گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل در امور میانمار از مواضع سوچی انتقاد کرد و گفت که خانم سوچی که قدرت اصلی را در میانمار بر عهده دارد از محکوم کردن جنایات ارتش خودداری کرده است. وی همچنین ادعای دولت میانمار که گفته بود آنها خودشان خانههای خود را آتش زده اند را رد کرد و آن را براساس شواهد و مدارکی که سازمان ملل در اختیار داشت غیرممکن خواند.
رهبران بسیاری از کشورهای اسلامی نیز از نحوه برخورد خشونت بار دولت میانمار با مسلمانان روهنیگیا و به ویژه سکوت آنگ سان سوچی در این زمینه شدیدا انتقاد کردند.
آنگ سان سوچی پس از سالها سکوت در برابر بحران مسلمانان روهینگیا و انتقادات فزاینده حقوق بشری از وی، بالاخره در سپتامبر ۲۰۱۷ سکوتش را در این زمینه شکست و در واکنش به انتشار تصاویر دلخراش از کشتار مسلمانان روهینگیا به دست نظامیان میانمار گفت که این نوع اطلاعات جعلی تنها گوشهای از کوه یخ بزرگی از اطلاعات غلط است که برای مشکلآفرینی بین جوامع مختلف ایجاد شده و جهت تامین منافع تروریستها است! این موضعگیری سوچی آب سردی بود بر روی همه کسانی که همچنان نسبت به آنگ سان سوچی به عنوان یک قهرمان حقوق بشری امیدوار بودند.
روزنامه نیویورک تایمز با بیان اینکه “آنچه بر مسلمانان روهینگیا میگذرد مایه شرم سوچی است” نوشت؛ “شرم آور است. ما به تو(سوچی) افتخار کردیم و برای آزادی شما جنگیدیم و حالا تو از این آزادی برای چشمپوشی از کشتار مردمت استفاده میکنی؟”
“کِن راث” رئیس دیدهبان حقوق بشر درباره مواضع سوچی گفته: «زمانیکه سوچی جایزه صلح نوبل را به دلیل ایستادگی در برابر ظلم دریافت کرد ما او را تحسین کردیم؛ اما حالا او نماد مشارکت در جنایتی که علیه روهینگیا صورت میگیرد، است.”
سازمان ملل در ماه اوت ۲۰۱۸ در گزارشی خواستار تحقیق درباره مساله نسل کشی در میانمار و همچنین محاکمه فرمانده ارتش این کشور و ۵ ژنرال دیگر ارتش شده است.
زید رعد الحسین کمیسیونر حقوق بشر سازمان ملل در واپسین روزهای کاری خود در ماه سپتامبر بر موضوع بحران روهینگیا بسیار تاکید کرد و در مصاحبه با شبکه بی بی سی گفت که نیازی نبود خانم سوچی سخنگوی ارتش باشد، به جای این اظهارات او باید استعفا کند و به حبس خانگی بازگردد.
به نظر میرسد آنگ سان سوچی تنها در حبس خانگی یک فعال حقوق بشری مطلوب باشد، او از فرصت سالهای پس از آزادی از حبس نه تنها قدمی در جهت بهبود حقوق بشر و صلح برنداشته بلکه برعکس با حمایت از خشونتهای سازمان یافته در کشورش علیه یک اقلیت قومی، آبروی هرچه فعال صلح و جایزه صلح نوبل را بر باد داد.
این اولین بار نیست که یک برنده جایزه صلح نوبل تبدیل به ضد تبلیغ برای صلح میشود. باراک اوباما برنده جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۹ نیز به خاطر سیاستهای جنگ طلبانه به ویژه کشتار غیرنظامیان با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین در پاکستان، افغانستان و سومالی و یمن دست کمی از خانم سوچی ندارد. همچنین شیرین عبادی برنده صلح نوبل در سال ۲۰۰۳ به خاطر ترویج خشونت و حمایت از آشوب طلبان بیشتر از آنکه منادی صلح باشد مرج افراطیگری و خشونت است.