نامه ای که نیازی به دستور نداشت!

0
affj_005b1

روتیتر:صبح امروز نامه ای در صفحه اینستاگرام عباس زارع عضو شورای اسلامی شهر کرج درج شده بود که در آن تعدادی کودک از سرپرست منطقه ۱۱ شهرداری کرج خواسته بودند که برای آن ها زمین اسکیت ایجاد شود.

 

به گزارش روتیتر: در دنیای پُر رمز و راز آدم بزرگ ها که رفتار و گفتار و نگاه، یا حتی اَخم و تَخم شان ازجنس دیگری است، رفتار صادقانه یِ کودکان را باید قاب گرفت و تا همیشه به دیوارِ ذهن کوبید. دنیای پر رمز و راز آدم بزرگ ها، دنیای دو دو تا چهار تا کردن هاست، دنیای بِده بستان های معمول، دنیای نقشه کشیدن ها و دنیای دشوار شده ای که از شیرینی آن کاسته ایم و هر روز به تلخی آن افزوده ایم.
واقعیت این است همه ی آدم ها، همه ی آن هایی که کودک درون شان در چهل سالگی و پنجاه سالگی سالخورده شده در سخت و دشوار شدن دنیایی که در آن هستیم و دنیایی که ساخته ایم، در بی رحم شدن آن، به یک اندازه نقش داریم. صادقانه نمی خواهیم، شاید چون کودکی نکرده ایم. صداقت در گفتار و نجابتِ نهفته در رفتار کودکان را نمی شناسیم. اما ما آدم بزرگ ها از ابتدا این طور نبودیم، ما آدم بزرگ ها هم روح داشتیم، لطافت داشتیم، صداقت داشتیم و بدون حساب و کتاب رها می کردیم و بی منت می بخشیدیم.
تصور می کنم خلاف این اتفاق وقتی رخ داد که از کودکی مان عبور کردیم، وقتی پای مان را روی خواسته های کودکانه مان گذاشتیم و گذاشتند جنس مان سفت و سخت شد، وقتی در جاده رقابت افتادیم، وقتی رفاقت را از یاد بردیم، شاید وقتی سخت کوش شدیم. شاید ما تربیت شده ایم تا به انتها برسیم، تا نبینیم، تا خودمان فقط محور باشیم، بدون آن که گوشه ای بایستیم و لحظه ای به خلقت مان، به حضورمان و به روح مان و از آن مهمتر به بالا و پایین های مسیرمان بیاندیشیم.
اما با تمام سختی ها هنوز هم آدم هایی در این شهر نفس می کشند که در مقابل صداقت کودکانه صداقت به خرج می دهند و کودک درون شان را پا به پای آن ها می دوانند، بازی می دهند و به ذوق کودکی سر زانوها و کف دست هایشان را زخم می کنند.
صداقت کودکانه یعنی صادقانه خواستن، یعنی با دست خط و ذهن کودکانه نامه نوشتن. یعنی برای شهردار منطقه بنویسی و از او بخواهی که فکری به حال بازی ها و علایق و حتی زمین اسکیت کند.
صبح امروز نامه ای در صفحه اینستاگرام عباس زارع عضو شورای اسلامی شهر کرج درج شده بود که در آن تعدادی کودک از سرپرست منطقه ۱۱ شهرداری کرج کودکانه خواسته بودند که برای آن ها زمین اسکیت ایجاد شود؛ “شهردار مهربان سلام، ما بچه های شهرک ورزش اسکیت را خیلی دوست داریم و چون زمین اسکیت نداریم مجبوریم در کوچه و خیابان اسکیت بازی کنیم و آسفالت بسیار خراب است و همیشه زمین می خوریم و نگران تصادف ماشین ها هستیم. از شما خواهش می کنیم یک زمین اسکیت برای ما درست کنید چون ما هیچ امکانات تفریحی نداریم و حوصله مان خیلی سر می رود.”
 و اما جواب “یگانی” نیز به نامه ی کودکان تامل برانگیز بود که نشان می دهد هر چند دنیایی که ساخته ایم با دنیای استاندارد فاصله دارد اما هنوز هم آدم هایی وجود دارند که با بازی کوچکترها بازی شان می گیرد و پا به پای آن ها بالا می پرند؛ “این نامه آنقدر زیبا و شیواست که نیازی به “دستور” ندارد و خود بنده نیز به عنوان یکی از درخواست کننده ها زیر این نوشته زیبا را امضا می کنم.”
به امید زنده شدن کودکِ درون همه آدم بزرگ هایی که لطافت و سرزندگی را زیر پاهای رقابت با یکدیگر گذاشته اند و به امید روزی که همه کودکان سرزمین مان زمین بازی داشته باشند، و به امید کنار هم بودن مان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *