به گزارش روتیتر، رییس کمیسیون محیطِ زیست شورای اسلامی شهر کرج، سیزدهم تیرماه، در هفتاد و یکمین جلسه علنی شورای شهر کرج به یکی از آفت های دستگاه ها اشاره کرد، آفتی که دست مایه اخبار شد و بازتاب زیادی پیدا کرد، آفتِ بی سوادیِ مدیران.
حسین محمدی؛ در نطق پیش از دستور خود با اشاره به حضور مدیران سفارشی و افزایش سو مدیریت ها و بی تدبیری ها (مدیرانِ سفارشی)، گفت؛ “بیش از ۵۰ مدیر شهرداری کرج در حالی جایگاه های مهم و بعضا تخصصی را در اختیار دارند که تحصیلات آن ها نه تنها مرتبط با صندلی ای که به آن تکیه داده اند نیست، بلکه دیپلم و و زیر دیپلم است!”
تا پیش از این شاید در صحبت ها یا پچ پچ های کارمندی شنیده بودیم که فلان سرپرست یا فلان مدیر “دانشگاهی” نیست اما این که در جلسه ای علنی و به صورتِ رسمی گفته شود که یک چهارمِ مدیران شهرداری به اندازه که هیچ، حتی به حدِ کافی هم درس نخوانده اند، موضوع ابعاد ترسناکی به خود می گیرد که برای برای حل آن باید هر چه سریع تر تدبیر کرد.
این که چگونه می شود پست های حساس به آسانی در اختیار آدم های غیر متخصص با تحصیلات غیر مرتبط قرار می گیرد جای تعجب و بحث دارد ولی با اطمینان می توان گفت بخشی از عقب ماندگی کشورمان به خاطر حضور همین آدم هایِ غیر مرتبط پشت میزهای بزرگ و کوچک است. موضوعی که به کرج و شهرداری کرج محدود نمی شود و تمام ادارات و سازمان ها و شهرها و استان ها را در بر می گیرد.
اما در کنار همه یِ این نابسامانی ها و کم کاری ها معتقدم یکی از عللِ این رخداد، یعنی افزایشِ ضریب حضورِ مدیرانِ کم سواد و بی سواد در جایگاه های مهم خودِ ما هستیم، خودِ مردم.
چندی پیش مهمان یکی از مدیرانِ میانی شهرداری کرج بودم. در لابه لای صحبت ها اتفاقی به سرپرست فلان سازمان اشاره کردم و باز به صورت کاملا اتفاقی قبل از بردن نام او از عنوانِ دکتر استفاده کردم. صحبتم که تمام شد مسئول مخاطبم با لحنی آمیخته به تمسخر گفت؛ “فلانی کِی دکتر شد، اصلا کِی لیسانسه شد که ما خبردار نشدیم!؟
شرمنده شدم. عادت به استفاده از کلماتِ ساختگی و غیر واقعی ندارم، اما بر خلاف میل باطنی و ناخودآگاه برای خوشایند کسی که روبرویم نشسته بود این کلمه را به کار برده بودم…
آری؛ وقتی در ادارات یا در گفت و گوهای شخصی، برای خوشایند یکدیگر از عناوینِ دکتر و مهندس استفاده می کنیم نتیجه می شود حضورِ دکترها و مهندس هایی که حتی از اَدای درستِ کلمات هم عاجزند، مدیرانِ قلابی.
حالا که رییس کمیسیون محیط زیست این موضوع مهم را پیش کشیده بیاییم ما هم کاری کنیم. بیاییم خودجوش و بی سر و صدا بدون راه انداختن پویشی خاص، از این پس کسی را مهندس و دکتر خطاب نکنیم. به نظرم ایرادی ندارد دکتر نبیونی و دکتر خستو، دکتر محمدی و دکتر دشت گرد را آقای نبیونی، آقای خستو، آقای محمدی و خانم دشت گرد صدا کنیم.
به نظرم ایرادی ندارد مهندس خلیلی، مهندس حاجی قاسمی و مهندس ایلیات را آقای خلیلی، آقای حاجی قاسمی و آقای ایلیات خطاب کنیم.
اگر نیت کار کردن است که هست به کسی بر نخواهد خورد. حداقل با پیش قدم شدن اعضای شورا شاید از تعدادِ مدیرانِ کم سواد مجموعه مدیریت شهری کم شد.
چندی پیش مهمان یکی از مدیرانِ میانی شهرداری کرج بودم. در لابه لای صحبت ها اتفاقی به سرپرست فلان سازمان اشاره کردم و باز به صورت کاملا اتفاقی قبل از بردن نام او از عنوانِ دکتر استفاده کردم. صحبتم که تمام شد مسئول مخاطبم با لحنی آمیخته به تمسخر گفت؛ “فلانی کِی دکتر شد، اصلا کِی لیسانسه شد که ما خبردار نشدیم!؟
شرمنده شدم. عادت به استفاده از کلماتِ ساختگی و غیر واقعی ندارم، اما بر خلاف میل باطنی و ناخودآگاه برای خوشایند کسی که روبرویم نشسته بود این کلمه را به کار برده بودم…