به گزارش روتیتر: خب البته “دونات” را خیلی ها دوست دارند؛ “قارچ” را هم همینطور؛ یک عده از ذوق آن می میرند، یک عده از سم آن! اینجا خیلی چیزها هست که آدم را به فکر می برد اما وقتی یکی از رویِ سادگی و گرسنگی، با خوردن یک قارچ سمی، تا مرحله مرگ می رود و یکی دیگر دغدغه اش سرو دونات طلا در مهمانی است، همان جاست که تفاوت ها مشخص می شود.
شمال تهران، منطقه اعیان نشین ایران، آنجا که خودروها، خانه ها، گوشی های تلفن همراه، مهمانی ها و تیپ ها رنگ دگرگونه ای دارند مرگ هم انگار سر و شکل دیگری دارد؛ شاید حتی به این سادگی سراغ ساکنانش نیاید یا اگر آمد آنچنان شیک می آید که بیشتر شبیه یک نمایش با کلاس و هنرمندانه است. اما در شهرها و روستاهای دورافتاده، در مرزهای ایران، در شهرهای غربی کشور، آنجا که جنس محرومیت ها جنس و شکل خودروها (اگر باشد) خانه ها (اگر سقفی داشته باشد) تلفن ها (اگر سیمی و آنتنی موجود باشد)، برو بیاها و ظاهرها را بسیار تغییر می دهد، مرگ هم شکل دیگری است. آنجا مرگ به سادگی سراغ آدم ها می آید و به سادگی هم فراموش می شود؛ اما نه برای بازماندگان که برای آنها که می شنوند و می گذرند و شاید هم هرگز گذرشان به آنجا نرسد…
گناه ثروتمندان نیست که فقرا محروم هستند اما گناه جامعه ای که تفاوت دارا و ندارش این اندازه است که یکی جشن دونات طلا برگزار می کند و یکی به سادگی با غفلت مسئولان و بدون تردد در رستوران ها و فروشگاه های شیک، از محصولات فله خریداری می کند و مرگ مهمان خود و خانواده اش می شود، قابل گذشت نیست.
وقتی می شنویم ساکنان روستاهایی در حاشیه شهرهای دورافتاده به پیش پا افتاده ترین امکانات پناه می برند تا زنده بمانند یا هنگامی که می دانیم آب آشامیدنی آنها از آلوده ترین و نامناسب ترین کیفیت برخوردار است، به راستی شک می کنیم که مگر مسولان هرگز نگاهی به نقشه کشور و شهرها و روستاهای آن نمی اندازند؟ عدالت، چرا چنین واژه گم شده ای در ادبیات جغرافیایی سرزمین ماست که یکی در تهران و شهرهای ثروتمند، جشن های آنچنانی برگزار می کند و غافلگیری مراسمش سرو دونات طلاست و دیگری از شدت فقر به هر آنچه که به دستش می رسد، پناه می برد فقط برای اینکه زنده بماند.
به راستی هنگام تصمیم گیری درباره بودجه و تقسیم آن در مجلس، نمایندگان این شهرها و استان ها کجا هستند؟ مناطقی که هر یک به ذات و بنا بر فرهنگ و آداب و رسوم قابلیت ایجاد فضای گردشگری و درآمدزایی داشته یا صاحب صنعت یا کشت محصول بخصوصی هستند که می تواند درآمدزایی و اقتصاد مولد داشته باشد.
قصه قارچ های سمی و عوارض آن، قصه امروز و فردا نیست؛ قصه قارچ هایی است که در خاک گرسنه برخی شهرها و روستاهای محروم کشور ریشه کرده و هر روز از دل یک درد تازه سر برون می آورد.