نشانه های یک نگرش غیرمتعهدانه /سکوت شهروندان از رضایت نیست!

روتیتر:شنیدن برخی جملات از زبان مقاماتی که مسؤولیت برنامهریزی در حل مسائل و مشکلات مردم را دارند، خیلی بعید و البته تلخ است؛ مخصوصاً که در جایگاهی حساس بهعنوان شهردار قرار گرفته باشند…
به گزارش روتیتر: از زمان تصویب قانون بلدیه تاکنون همواره در مورد شخصیت شهردار با احترام ویژهای برخورد گردیده و ویژگیهایی مانند قابل اعتماد بودن، اقتدار، وجه مردمی و تواضع، تعلق خاطر به سرنوشت شهر، وابستگی به مردم، توجه به معیشت و زندگی شهروندان، حل مسایل با طرحریزی برنامههای کوتاه تا بلندمدت و… برای شهرداران در نظر گرفته شده تا جاییکه به صورت تمثیلی و تشریفاتی، کلیددار شهر یعنی قابل اعتماد برای همهی شهروندان میباشند.
با ذکر این مقدمه، قابل ذکر است که: جملاتی از شهردار محترم کرج در جلسهی علنی پارلمان محلی بسیار تعجبآور بود؛
اینکه شهردار کرج بزرگ بگوید: «مثال زنی شدهام که هر روز تهدید به طلاق میشوم!»، یا «کت و شلوارم و چمدانم را برمیدارم و میروم!» نشان از عمق نگرشی غیرمتعهدانه به جایگاه رفیع و مستقل شهردار و مردم این شهر دارد. این آژیر خطر برای آیندهی شهر و ادارهی آن توسط مدیرانی است که تنها وابستگیهایشان در کت و شلوار و چمدانی است که در این شهر دارند! مدیری که خود را زنی میداند که تهدید به طلاق میشود، فردا روزی اگر مطالبهی نفقه و مهریهی کلاناش را نکند، میگوید مهرم حلال، جانم آزاد و چمدانهایش را به همان راحتی که آورده، میبرد و میرود.
اما سوی دیگر این تراژدی، کشتن عمر و تلف کردن دقیقههای عمر این شهر است. مگر میشود درمقابل فرصتسوزیها و هزینههای کلان زمانی که ازدست رفته، اینگونه ساده برخورد کرد؟ مگر میشود تمام وجدان کاری و تعهد و تخصص یک انسان فرهیخته و باسابقهی تجربه در این جملات خلاصه شود و ما هم بهعنوان شنونده و مخاطب، ساده از کنارش بگذریم؟! شاید این نتیجهگیری عجولانه نباشد که نمایندگانمان در پروسهی چالش های مدیریتی-نظارتی به یک اضمحلال تعهد ذهنی رسیدهاند.
جای پرسش است که چرا نمایندگان مردم نسبت به وابستگی مدیران به سرنوشت شهر کرج تا این حد بدون حساسیت برخورد میکنند؟ چرا وقتی شنیده میشود یک مدیر ارشد شهرداری ازطریق شکایت، بازگشت به کار داشته، بعدها مشخص میشود که دیدگاه صرفاً مالی و منفعت شخصی داشته است، واکنشی از منتخبین مردم نمیبینیم؟! این همه اصرار برای بازگشت و این همه بیتفاوتی برای امر نظارت، دلیلش چیست؟! مگر شهرداری این کلانشهر که با پول مردم اعم از غنی و فقیر اداره میشود، بنگاه سهامی خاص است که دیگاش برای نورچشمیها بجوشد و دیگران تنها سهمشان از این آش پرروغن، بوی پر حسرتی باشد؟! آیا فردی که هنوز نرسیده ارث پدری از این شهر طلب میکند و با گردنکشی و گردنکلفتی خود را به این ارگان عامالمنفعه تحمیل میکند، دلسوز این شهروند و نگران این بیتالمال است؟!
سخن کوتاه؛
جناب آقای شهردار!
قلب بسیاری از شهروندان کرجی که دل در گرو آبادانی و پیشرفت شهرشان دارند و با یک دنیا امید و آرزو پای صندوقهای رأی رفتند، با شنیدن ایندست جملات شما شکست! اگر شما به جایگاه و مسؤولیتتان واقفید که چرا میگویید تن به هر انتصابی به صلاحدید اعضای شورا و هیات رییسهاش میدهید و اگر متوجه شدید انتصابهای درستی انجام نشده، پس دلیل این همه پافشاری برای حفظ این اشتباهیها چیست؟! آیا جز بقا در این پست، نگرانی دیگری برای ادای این سخنان داشتهاید؟!
مگر تاکنون در این شهر هیچ کاری نشده که شما همه را متهم میکنید و میفرمایید درد بیدرمان شهر کرج؟! این همه زیرگذر و روگذر از کجا آمده و یا اینهمه افتتاحیه و روبان روی پروژههایی که شما درشان نقشی نداشتهاید برای چیست؟ اینهمه شعار که هدایای مدیریت شهری به شهروندان کرج این و این و این پروژهها بوده است خالیبندی بود؟! اصلا اگر درد این شهر بیدرمان است شما آمدهاید چکار؟ اگر توان درمان ندارید بروید شهر خودتان بگذارید این چند روز باقی مانده در آرامش سپری شود یا حداقل بگذارید با رفتنتان طبیب حاذقتری (نه از آن طبیبانی که پیرامونتان دارید و معلوم نیست چرا قسم پزشکی یاد کردهاند ولی امروز سعی در تحمیل خودشان به شهرداری کرج دارند) روند درمان را بهعهده بگیرد!
آقای شهردارنمی دانم مردم این شهر را چه فرض کرده اید و آیا آن نیم اشاره تان به مدیریت در کوره دهات منظوری در باطن خود و طعنهای به کرج داشت یا نه؟! اما واقعا تصورتان این است که متخصصین کرجی نمیدانند که صرف راهاندازی یک خط اتوبوسرانی بدون تأسیسات و تجهیزات لازم را نمیتوان راهاندازی BRT نامید؟! متخصصین و کارشناسان شهری و استخوان خرد کردههای عمرانی این شهر نمیدانند که تنها تخصیص مقداری بودجه آنهم از جیب مردم، راهحل مسائل و گرههای کور مترو نیست؟مترویی که باید هفت سال قبل افتتاح میشد توسط همین پیمانکار که شما با افتخار از ابقا و شروع مجدد فعالیتش سخن گفتهاید، حتی به نیمهراه خود نرسیده است!
شاید بهتر است به جای عبارت «دردهای بی درمان کرج» مسؤولیت پیدا کردن راهحل برای مشکلات کهنهای که شاید سوءمدیریت در شهرداری به مردم تحمیل کرده، را جستجو کنید. همهی اینها را مردم خوب میدانند و سکوتشان از نجابت و بزرگواریشان است، نه رضایت! در عین اینکه؛ هرگز به کسانی که چمدانشان بسته و آمادهی رفتن هستند، اعتماد نمیکنند، هرگز!