1395-09-16-27093596

روتیتر: در روز هفده آذر هم زمان با ورود نیکسون به تهران، تمام دانشگاه های پایتخت در اعتصاب کامل به سر می بردند. وقتی نیکسون برای دریافت دکترای افتخاری حقوق در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران حاضر شد، یکی از مطبوعات در سرمقاله خود با عنوان «سه قطره خون» این گونه نوشت: «آقای نیکسون! وجود شما آن قدر گرامی و عزیز بود که در قدوم شما، سه نفر از بهترین جوانان این کشور، یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی کردند».

به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی روتیتر، در روز هفده آذر هم زمان با ورود نیکسون به تهران، تمام دانشگاه های پایتخت در اعتصاب کامل به سر می بردند. وقتی نیکسون برای دریافت دکترای افتخاری حقوق در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران حاضر شد، یکی از مطبوعات در سرمقاله خود با عنوان «سه قطره خون» این گونه نوشت: «آقای نیکسون! وجود شما آن قدر گرامی و عزیز بود که در قدوم شما، سه نفر از بهترین جوانان این کشور، یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی کردند».خون سه جوان آزادی خواه ایرانی است که نام دانشجو را در شانزدهم آذرماه هر سال بر خاطرها تلنگر می زند.

دکتر علی شریعتی، در توصیف سه شهید دانشجوی رویداد ۱۶ آذر ۱۳۳۲ می نویسد: «اگر اجباری که به زنده ماندن دارم،نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش می زدم؛ همان جایی که ۲۲ سال پیش، «آذر»مان در آتش بیداد سوخت. او را در پیش پای «نیکسون» قربانی کردند. این سه یار دبستانی که هنوز مدرسه را ترک نگفته اند، هنوز از تحصیلشان فراغت نیافته اند، نخواستند ـ همچون دیگران ـ کوپن نانی بگیرند و از پشت میز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خویش فرو برند. از آن سال، چندین دوره آمدند و کارشان را تمام کردند و رفتند، اما این سه تن ماندند تا هر که را می آید، بیاموزند، هر که را می رود، سفارش کنند. آنها هرگز نمی روند، همیشه خواهند ماند، آنها «شهید»ند. این «سه قطره خون» که بر چهره دانشگاه ما، همچنان تازه و گرم است. کاشکی می توانستم این سه آذر اهورایی را با تن خاکستر شده ام بپوشانم، اما نه، باید زنده بمانم و این سه آتش را در سینه نگاه دارم».

روایت شانزدهم آذر

روایت شانزدهم آذر ۱۳۳۲، با بیان یکی از شاهدان ماجرا، آن قدر تکان دهنده است که هر دلی را آکنده از تأثر و افسوس می کند. شهید مصطفی چمران این گونه می نویسد: «از آن روز (یعنی ۱۶ آذر ۱۳۳۲) نُه سال می گذرد، ولی وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است که گویی همه را به چشم می بینم. صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین می اندازد. سکوت موحش بعد از رگبار، بدنم را می لرزاند. آه بلند و ناله جان گذار مجروحین را در میان این سکوت دردناک می شنوم. دانشکده فنی خون آلود را در آن روز و روزهای بعد به رأی العین می بینم.

آن روز، ساکت ترین روزها بود و چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثه ای را نشان می داد، دانشجویان بی اندازه آرام و هوشیار بودند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد؟ و چه طور سه نفر از بهترین دوستان ما، بزرگ نیا، قندچی و رضوی به شهادت رسیدند؟

دولت با خراب کردن سقف بازار و غارت اموال رهبران آن، بازاریان را کم و بیش مجبور به سکوت کرد، ولی دانشگاه همچنان خاری در چشم دستگاه می خلید و دست از مبارزه برنمی داشت و دستگاه همچون درنده خون خواری به کمین نشسته، دندان تیز کرده بود که از دانشجویان مبارز دانشگاه انتقام بگیرد؛ انتقامی که عبرت همگان گردد.

روز بعد نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بی گناه رنگین بود، دکترای افتخاری حقوق دریافت داشت و از سکون و سکوت گورستان خاموشان ابراز مسرت کرد و به دولت کودتا، وعده هرگونه مساعدت و کمک نمود و به رئیس جمهور امریکا پیغام برد که آسوده بخوابد».

دانشجو نمی میرد

واژه «دانشجو» و برداشت از آن به ویژه در ایران، نیازمند انقلاب و دگرگونی کلی و فکری است. دانشجویی یک مقطع نیست. دانشجویی تنها عنوانی برای ورود به یک طبقه اجتماعی در جامعه نیست. دانشجویی زمان برنمی دارد. دانشجویی یک مکتب است. دانشجو نمی میرد.

آنچه امروزه در اعتلای فرهنگ آموزشی کشور بدان نیازمندیم، تغییر دو معنای «مقطع تحصیلی» و «فارغ التحصیلی» است. فراغت از تحصیل یا پیمودن مقاطع خاصی از آموزش در فرهنگ جامعه مولد علم، صد البته بی معناست.

نتیجه آنکه، مراسم هایی که با عنوان جشن های فارغ التحصیلی برگزار می شود، به اشتباه، سرخوشیِ کاذبی را میان مخاطبانش ترویج می کند. در حالی که حرکت با جامعه علمی جهان، یک لحظه فراغت را تاب نخواهد آورد و نیازمند تلاش های شبانه روزی همه دانش دوستان کشور است.

پارلمان دانشجویی

چند سالی است که افراد مختلف طرح تیترگونه و بدون تفصیل پارلمان دانشجویی را مطرح کرده اند. هرچند در مقالات و نظریه پردازی های گوناگون، از زاویه های مختلف به این مقوله نگریسته اند، ولی همچنان به بررسی فراوان نیاز دارد. انگیزه های تشکیل پارلمان، اهداف، ساختار، اجراکنندگان و رویکرد و کارکرد پارلمان دانشجویی، از مهم ترین مسائل قابل بررسی و در عین حال مورد چالش این انجمن است.

نکته بااهمیت آن است که همانند هر جریان فرهنگی ـ سیاسی، اگر این طرح با اهداف و غرض ورزی های جناحی همراه نشود، گامی مؤثر در راه نهضت علم محوری جامعه خواهد بود.

برخی از مهم ترین اهداف تشکیل این پارلمان بدین صورت قابل ترسیم است:

ـ هدایت فعالیت های دانشجویی؛

ـ تأمین منافع و حقوق اکثریت دانشجویان؛

ـ حمایت از تشکل های غیر سیاسی و پرداختن به فعالیت های علمی و فرهنگی؛

ـ الزام مسئولان به پاسخ گویی به واسطه طرح پرسش های کارشناسی شده تخصصی از سوی کمیسیون های پارلمان؛

ـ برقراری هم بستگی عمومی میان دانشجویان و حفظ چارچوب مستحکم دانشجویی؛

ـ گذرگاهی برای ابراز نظر و نیاز دانشجویان و هدایت هیجان ها و انگیزه های آنان.

پارلمان دانشجویی هرچند در مرحله عمل به بررسی های بسیار جدی نیاز دارد، ولی در نظریه های ایده آل، می تواند گامی بزرگ در راه اعتلا و پیشبرد دانش و دانش پژوه در ایران اسلامی باشد.

دانشجو در جایگاه عمل

امام علی علیه السلام می فرماید: «علم بدون عمل، وبال و مزاحمت، و عمل بدون علم نیز گمراهی و انحراف است.» در مکتب اسلام، همان قدر که عمل کردن به علم اهمیت دارد، عمل بدون علم نیز نکوهش شده است. علمِ معرفت آور و بینش زا به عمل فرد ارزش می دهد.

نگاهی دوباره به دو مقوله علم و عمل در عرصه دفاع مقدس، مسائل بسیاری را روشن می کند. دانشجویانی که در دانشگاه دفاع مقدس، تئوری های خود را به آزمون می گذاشتند، افرادی بودند که آگاهانه در مسیر رشد خود گام برمی داشتند.

مقام معظم رهبری نیز بر این مدعا مهر تأیید می زند: «هنگامی که به نام دانشجوی شهید می رسیم، این یقین در ما پدید می آید که پذیرش شهادت و اقدام به جهادی که بدان منتهی شده، از سر خودآگاهی و با اراده روشن بینانه بوده است و این ارزش عمل را مضاعف می کند و بدین دلیل است که دانشجویان شهید که در شمار سرآمدان ایمان و ایثار آگاهانه بوده اند، ستارگان همیشه درخشانی هستند که هر جویای حقیقت می تواند راه خویش را با آنان بیابد».

سیج دانشجویی در کلام رهبری

نهاد بسیج در دانشگاه های ایران، تفکری است که عرصه های علمی را هدف مند و کارآمد می سازد. هر چند عملکرد دفترها و نهادهای بسیج، به فعالیت خود دانشجویان وابسته است، ولی فلسفه وجودی این نهاد، تمرین مرحله عملیِ علوم فراگرفته شده دانشجویان به شمار می آید. این نهاد والا را از دیدگاه مقام معظم رهبری به تماشا می نشینیم:

دانشجوی بسیجی، در هر جمع دانشجویی، ذهن روشن تر، زبان گویاتر و ابتکار بیشتری باید داشته باشد.

مگر مجموعه بسیجی ـ آن هم بسیجی انقلابی و دانشجوی انقلاب ـ می تواند نسبت به مسائل سیاسی کشور بی تفاوت یا بدون موضع و بدون نظر باشد؟ من به شما دانشجویان بسیجی توصیه می کنم همواره دانشجو و بسیجی به همان معنای مثبت و پرخون و پرتپش باقی بمانید.

فرق بسیج دانشجویی با تشکل های دیگر دانشجویی چیست؟ فرقش این است که بسیج دانشجویی به معنای فرد یا مجموعه ای، آماده برآوردن نیازهای انقلابی است. در هر زمان و از هر نوع. این معنای بسیج دانشجویی است.

بسیج باید جلوتر از همه وارد عرصه علم شود. شما باید بروید و عرصه های علمی را، عرصه های فن آوری را، نوآوری های علمی و آفاق شناخته نشده علم را تصرف کنید.

بسیج دانشجویی یعنی به صحنه آمدن و به میدان آمدن. چه میدانی؟ میدان چالش های حیاتی و اساسی. وقتی هویت ملی و سیاسی یک ملت مورد مناقشه قرار می گیرد. وقتی به فرهنگ و اعتقادات و باورهای ریشه دار یک ملت اهانت می شود و آن را تحقیر می کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *