«مهر فاطمی» محجبهها را دور هم جمع کرد/ تجدید عهد و پیمان بانوان با حجاب

صندلیهای ورزشگاه آزادی اینبار میزبان بانوان است. بانوانی که قرار است یکبار دیگر با چادرشان عهد و پیمان تازه کنند و بند بند دلشان را گره بزنند به حجابی که به سر دارند.
صندلیهای ورزشگاه آزادی اینبار میزبان بانوان است. بانوانی که قرار است یکبار دیگر با چادرشان عهد و پیمان تازه کنند و بند بند دلشان را گره بزنند به حجابی که بر سر دارند. چشم میچرخانم در استادیوم ۱۲ هزار نفری آزادی، صندلی ها تقریبا پر هستند. اجتماع خانم ها در قاب چادرهای مشکیشان و پرچم های سبز یازهرایی که به دست دارند تصویر زیبایی را پیشکش چشم هر بینندهای میکند. پیر یا جوان، کوچک یا بزرگ فرقی ندارد همه آمدهاند که بگویند تا آنجا که توان دارند وارث ارثیه حضرت زهرا(س) خواهند بود. حتی اگر روزی مستکبرانِ تاریخ به اجبار چادر از سرشان بردارند، سالها بعد نسلی تربیت میکنند که امروز با اقتدار در قامت حجاب بایستند و بگویند انتخابشان سیره فاطمی است!

وقتی حضرت زهرا(س) صدایمان میزند
جایی را پیدا میکنم و مینشینم روی صندلی. کنارم دخترجوانی نشسته. نگاهم را که روی چادرش احساس میکند بیمقدمه شروع میکند؛«۲۵ سال از عمرم سپری شده اما چند سالی بیشتر نیست که همراهم شده است.» چادرش را میگوید! به قول خودش رفیقهای تازهای هستند برای هم، اما عمق رفاقتشان تا آنجاست که دیگر از هم جدا نشوند! از گذشته ها که میخواهد بگوید لبخند مینشیند گوشه لبهایش؛« من اصلا نمیدانستم حجاب چیه! اگر آن موقعها یک خانم با حجاب میدیدم حتما مسخرهاش میکردم. مخصوصا اگر تابستان بود. میگفتم مگر این چادر چی دارد که در این گرما اینطور تحملش میکنند! گوشم پر شده بود از این که دختر باید خوشگل و شیکپوش باشد. اما به چه قیمت؟! این خوشگلی را برای چه کسی داشتم خرج میکردم؟! برای خودم؟ برای خدا؟ یا برای نگاه مردم؟!»
صدایش بین جمعیت گم میشود بین یا امیرالمومنین(ع) گفتن خانم ها. گوشم را نزدیکتر میبرم و بلندتر تکرار میکند؛« داشتم میگفتم اینجور نبودم که یکدفعه متحول شوم و از آن تیپهای آنچنانی برسم به این چیزی که حالا میبینی! من هم مثل همه دخترهای جوان تا حرف از حجاب میشد سریع مخالفت میکردم و جبهه میگرفتم. طول کشید تا این رفاقت عمیق شود.» نگاهی میاندازد به اطرافاش و به جعیتی که امروز آمدهاند تا مدافع حجابشان باشند و میگوید:« من معتقدم هر کس این حجاب را دارد خواسته حضرت زهرا(س) بوده! حضرت زهرا (س)صدایمان میزند، همه را. گاهی خودمان را به نشنیدن میزنیم اما شاید یک روز بشنویم و تغییر کنیم.»

به شما افتخار میکنیم که خار چشم دشمنان هستید!
نشستم روی همان صندلی و به سخنرانی سردار حسنزاده، فرمانده سپاه محمدرسولالله(ص) گوش میدهم. صحبتهای سردار، شیرینی خاصی دارد مخصوصا برای کوچک ترها و دخترهای نوجوان که حلاوت این سخنان جاخوش میکند در دلشان و این را میشود به راحتی از چشمهای ذوق زدهشان فهمید. چند دختر نوجوان که در امتداد نگاهم هستند از جایشان بلند میشوند و کمی جلوتر میایستند. حواسشان محو سخنرانی سردار حسنزاده است که میگوید:« اگر دانشمندان هستهای مورد ترور قرار میگیرند چون مظهر قدرت انقلاب اسلامی هستند. امروز هم اگر میبینیم هجمه سنگین علیه حجاب و عفاف صورت میگیرد و دشمنان از ارزشهای گرانبهای شما صحبت میکنند، چون حجاب و عفاف شما مظهر انقلاب اسلامی است. به شما افتخار میکنیم که خار چشم دشمنان انقلاب هستید.» این کلمات به یکباره حجم عظیمی از غرور را تزریق میکند به رگهایمان و خنکای روحمان میشود در این گرمای تابستانی! نگاهم هنوز دنبال دخترها است. صورتشان جان گرفته و چشمهایشان برق میزند.چادرشان را محکمتر میگیرند و حرفهای سردار را برای هم بازگو میکنند:« بچهها منظورش با ما بود. ما مثل دانشمندهای هستهای مهم هستیم برای کشور! این را سردار گفت.» شادی میدود توی صورتشان!

میایستم کنارشان. سه دوست که از مکان های مختلف خودشان را رساندهاند به ورزشگاه آزادی. حدودا ۱۱ یا ۱۲ ساله هستند و تعریف خودشان را از حجاب دارند و می گویند؛« ما مروارید هستیم باید توی صدف باشیم!» لباس های رنگارنگ چی؟ دلتان نمیخواهد بهجای چادر با لباسهای قشنگ و پر زرق و برق دیده شوید؟! این را من میپرسم. شاید دلم میخواهد کمی به چالششان بکشم. سنگی میاندازم میان دریای دلشان تا عمق این تفکر را بسنجم. یکیشان ابرو بالا میاندازد و با همان لحن بانمکاش میگوید:«کی گفته ما لباسهای قشنگ نمیپوشیم؟! آنها را توی خانه و جمعهای دخترانه میپوشیم.» دوباره میپرسم با چادر گرمتان نمیشود؟! دور تر از دوستهایش ایستاده. برای اینکه صدایش به گوش هایم برسد بلند میگوید:« گرممان میشود. اما این خودش جهاده! یعنی ما داریم برای اسلام تلاش میکنیم. این را خانم معلممان گفته.» شانه هایش را میاندازد بالا و ادامه میدهد:«تازه همین الان سردار گفت که به ما افتخار میکند و ما ارزشمندیم!» کم میآورم در برابر این حاضر جوابی و حرفهای قلمبه و سلمبه شان! خداحافظی میکنم و میگویم خانم کوچولوها رفاقتتان با چادرتان ابدی.

این هدیه برای تو است بانو!
نوای آشنایی در ورزشگاه پخش میشود. چند لحظه بعد همه یکصدا سرود سلام فرمانده را زمزمه میکنند. بچهها اما دلشان میخواهد داد بزنند و بخوانند. انگار میخواهند علاقهشان به امامزمان (عج) را با بلندی صدایشان به رخ بکشند. امروز قرار است هم با چادر بیعت کنند و هم با امام زمان(عج)! دیدن مادرهای جوانی که با فرزندان کوچکشان آمدهاند در بین این جمعیت چندهزار نفری شیرینی خاص خودش را دارد. نگاهم به سمت مادر و دختری کشیده میشود. ۵سالش است. روسریاش را زیرچانهاش گره زده و عروسکش را که مثل خودش حجاب دارد محکم بغل گرفته! میروم و چند کلمهای مهمان این مادر و دختر میشوم. برای هم صحبتی با این خانم کوچولو از قشنگی خودش و عروسکش میگویم اما قایم میشود پشت چادر مادرش و چیزی نمیگوید. مادرش میگوید:«پدرش برایش این عروسک را خریده. هرسال همسرم برای من در این روز کادو میخرد و از اینکه حجاب دارم و در هر شرایط و موقعیتی آن را حفظ میکنم از من تشکر میکند. ما معمولا هدیه های ساده ای به هم میدهیم اما همسرم سعی میکند برای این روز خاص هدیهای را تهیه کند که واقعا خوشحال بشوم.» اشاره میکند به دخترش و ادامه میدهد:«مهیا خانم هم با این رفتار پدرش به حجاب علاقهمند شده و همیشه میگوید که مامان من میخواهم مثل شما روسری سر کنم. چون دخترم چند وقتی است که بیرون از خانه به علاقه خودش روسری میپوشد، پدرش امسال برای مهیا این عروسک را هدیه خریده و بخاطر همین خیلی عروسکاش را دوست دارد.»

عهد میبندم حافظ چادرت باشم!
مراسم به ایستگاه پایانی رسیده و قرار است همه یکصدا میثاقنامهای را با هم زمزمه کنند و عهد و پیمان ببندند که همچو حضرت فاطمه سلامالله علیها حافظ حجاب باشند. جملات بر زبانها جاری میشود دستهای کوچک بچهها که برای عهد و پیمان با امام زمان(عج) بالا میآید، دل بزرگ ترها میلرزد و اشک از صورتها جاری میشود. «ما دختران و مادران سرزمین پاک و باشکوه ایران، در پیشگاه خداوند سبحان و در محضر قران کریم و با اغتنام ار فرصت و ظرفیتی که انقلاب اسلامی در رشد و تعالی خودباوری و آزاداندیشی بوجود آورد، با ولی حاضر، حجت خدا، حضرت ولیعصر(عج) و نائب برحقش امام خامنهای پیمان میبندیم: فرمان پذیری از ولایت فقیه در تمامی ابعاد و توجه به توصیههای معظمله به بانوان در بیانات و مکتوبات را سرلوحه حرکت در مسیر تحقق ظهور و تشکیل تمدن نوین اسلامی دانسته و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکنیم».