100

اربعین دیگری آمد و رفت اما حسرت آن بر دل جاماندگان این سفر ماند. کرونا اما به واژه‌ای تکراری تبدیل شده که همه را خسته کرده است. سال گذشته که سفر به کربلا برای رعایت‌ شیوه‌نامه‌های بهداشتی انجام نشد، کمتر کسی فکرش را می‌کرد که امسال نیز به دلیل تلفات بالای کرونا باز هم سفر به عراق محدود شده و عاشقان به سختی به وصال امام‌حسین(ع) برسند.

به گزارش روتیتر: البته امسال با وجود شرایط سخت سفر به عراق، حدودا ۸۰ هزار ایرانی خود رابه پیاده‌روی اربعین رساندند و جاماندگان در حسرت آن‌ها به حضوری مجازی در این سفر اکتفا کردند.تنها این کرونا بود که مانع سفر بسیاری از عاشقان کربلا شد؛ چراکه آن‌ها هر سال قبل از شیوع بیماری چند روزی کار و زندگی را متوقف کرده و در پیاده‌روی اربعین حضور بهم‌ می‌رساندند.

حس سفر اربعین فرق دارد و هستند افرادی که در دیگر ایام سال نیز برای زیارت اباعبدالله(ع) به کربلا سفر می‌کنند، اما این سفر کجا و سفر در اربعین به کربلا کجا. سفر آن هم در اربعین سخت است، پیاده‌روی مسیری ۶ ساعته از لب مرز برای رسیدن به اولین شهر در عراق و پس از آن سه روز پیاده‌روی در جاده‌ای خاکی و شلوغ بدون استراحت و خوابی کافی قطعا افراد را از سفر منصرف خواهد کرد، اما سفر اربعین در عین سخت بودن شیرینی‌هایی به همراه دارد که پس از بازگشت از آن دوباره برای تجربه‌اش لحظه‌شماری می‌کنی.

حوالی نماز صبح به حرم رضوی رفتم و عده‌ای را در راه دیدم که باوجود برگزاری مراسم پیاده‌روی جاماندگان اربعین در ساعات اولیه صبح پیاده‌روی خود را آغاز کرده برای زیارت امام‌رضا(ع) رهسپار شده بودند.

کاظم جوانی حدودا ۳۰ ساله است که در گوشه‌ای از صحن قدس تنها نشسته و به فکر فرو رفته است. می‌گوید تا کنون ۵ بار به پیاده‌روی اربعین رفته اما آخرین بار اتفاقات عجیب‌تری برایش رخ داده است، او می‌گوید: سال ۹۸ شرایط مالی خوبی نداشتم و فکر نمی‌کردم بتوانم راهی کربلا شوم. برای سفر خارجه باید پاسپورت حداقل ۶ ماه اعتبار داشته باشد که پاسپورت من فقط ۲ ماه اعتبار داشت. یکی از دوستانم که عازم شده بود، خبر داد که شرایط مهیا است و می‌توانی با همان پاسپورت از مرز عبور کنی. تقریبا ۲۰۰ هزار تومان از کسی طلب داشتم که با همان پول هزینه بلیت قطارم تا تهران فراهم شد. باقی هزینه‌ها هم با قرض و قوله جور شد. از تهران به کرمانشاه و از آنجا به مهران رفتم. هزینه ون‌هایی که زائران را از مرز مهران تا کربلا می‌رساندند ۳۰۰ هزار تومان بود که برایم سنگین بود و در واقع چنین پولی نداشتم. نمی‌دانم یک راننده عراقی از کجا پیدا شد که کرایه‌اش تا نجف ۳۰ هزار تومان بود.

وی ادامه می‌دهد: حدود ساعت ۲ بامداد به نجف رسیدم. با چند جوان شمالی که از مرز تا نجف همسفر بودیم به دنبال مکانی برای استراحت بودیم. تمام خانه‌ها پر بود و تقریبا کسی جای خالی نداشت. همسفرانم خسته شده و چون مشکل مالی نداشتند از من جدا شده و شب را در یک هتل گذارندند. شاید ۵ دقیقه هم از جدایی آنان نگذشته بود که دیدم درِ یکی از خانه‌ها باز است. در زدم و آقای جوانی که تقریبا فارسی را هم به خوبی حرف می‌زد دم در آمد. می‌گفت که در خانه‌اش‌ فقط جای خواب دارد و توان پذیرایی ندارد. عراقی‌ها معتقدند اگر سالی یک خانه بدون زائر بماند، حتما اشتباه یا خطائی مرتکب شده‌اند که نتوانسته‌اند به زائر امام حسین(ع) خدمت کنند. وقتی سفره پهن می‌کنند، کمک ما ایرانی‌ها را توهین به خود می‌دانستند و خدمت به زوار اباعبدالله را شرف خود می‌دانند. از یک دانه خرما گرفته تا چند گوسفند بدون ریا و هیچ چشم‌داشتی پذیرایی می‌کنند. باوری میان ایرانیان افتاده بود که پذیرایی عراقی‌ها فقط مختص زمان اربعین است اما اینگونه نیست و آدم‌های دست‌ودل باز و مهربانی هستند.

کاظم بیان می‌کند: در ابتدا پولی برای این سفر نداشتم، اما سفر اربعین اینگونه است که اگر یک بار آن را تجربه کنی، حرارت این سفر در وجودت بیشتر می‌شود و هرسال مشتاقی که در اربعین شرکت کنی. اگر یک سال نتوانی در پیاده‌روی شرکت کنی، فکر می‌کنی از یک غافله میلیونی جا مانده‌ای. برگزاری مراسم‌های پیاده‌روی جاماندگان اربعین در ایران نیز به همین دلیل است. کیفیت برگزاری این سفر شاید متفاوت باشد، اما در ذهن آدم هیچ وقت تکراری نمی‌شود که از آن خسته شود. در هر سفر اتفاقات جدیدی رخ می‌دهد که شاید خیلی قابل درک نباشد.

علیرضا یک جوان ۳۵ ساله که تا کنون ۴ بار به کربلا رفته از بی‌انصافی برخی از هم‌وطنانش در مهمان‌نوازی عراقی‌ها می‌گوید: برخی از ایرانیان در مسیر پیاده‌روی و یا حتی در نجف و یا کربلا بیشترین خدمات را از عراقیان دریافت می‌کنند، اما در مسیر بازگشت به جای تشکر از مهمان‌نوازی عراقیان گلایه دارند که جای خواب راحتی نداشته و یا شام و ناهار خوبی نخورده‌اند. در حالی که اگر عراقیان چنین سطحی از میزبانی و پذیرایی نداشتند قطعا خیلی‌ها نمی‌توانستند سختی‌های این سفر را تحمل کنند. عراقیان خانه و کاشانه خود را در اختیار ما قرار می‌دهند، بی انصافی است که بخواهیم از شام و ناهار آنان گلایه کنیم و یا مدام از آنان ایراد بگیریم.

وی اضافه می‌کند: سفر اولم به کربلا به همراه کاروان و با خانواده بود. مشکلی که در سفر با کاروان وجود دارد این است که در اختیار خودت قرار نداری و مدام در حرکت هستی. در سفر دوم به کربلا در سال ۹۵ کاملا تنها بودم. با اتوبوس به تهران و از آنجا با اتوبوس دیگری به سمت اهواز حرکت کردم. حدود ساعت ۳ بامداد در مسیر بستان، اتوبوس در یک جاده خاکی که به مرز چذابه راه داشت، توقف کرد و از آنجا با یک تاکسی خودم را به مرز رساندم. از چذابه به همراه یک مینی‌بوس به کاظمین و پس از آن به سامرا رفتم. آن سال نیروهای داعش تا ۵۰ کیلیومتری سامرا نزدیک شده و در یکی از پارکینگ‌های شهر سامرا هم بمب‌گذاری کردند که منجر به کشته شدن بیش از ۵۰ ایرانی شده بود.

علیرضا اضافه می‌کند: ورودی‌های سامرا را از ۱۲ کیلومتری بسته بودند و اگر کسی قصد ورود به شهر را داشت باید این مسیر را پیاده طی می‌کرد. با وجود اینکه ورودی‌ها را بسته بودند اما ایرانی‌ها میل بیشتری برای زیارت امام هادی(ع) و امام حسن‌ عسکری(ع) داشته و هجمه ایرانی‌ها بیشتر شده بود. غالب جمعیت سامرا اهل تسنن هستند و در این مسیر ۱۲ کیلومتری باوجود شهرهای نجف و کربلا که امکانات و موکب‌های خوبی قرار دارد، هیچ امکاناتی فراهم نبود. حرم امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) در منطقه‌ای نظامی قرار دارد که تقریبا غالب مردم آن را اهل تشیع تشکیل می‌دادند. اطراف حرم تمام ساختمان‌ها تخریب و به خرابه تبدیل شده بود. هیچ مغازه و سوپر مارکتی در آن اطراف وجود نداشت. که حتی بتوانیم یک بطری آب معدنی تهیه کنیم. بالای ساختمان تیربار و نیروهای نظامی مستقر شده بودند. هلی‌کوپترها هم مدام در آن منطقه در رفت‌وآمد بودند. به دلیل نزدک شدن داعش، سامرا جو امنیتی پیدا کرده بود.

وی می‌گوید: سختی‌های سفر کربلا و عراق از دور سخت است. وقتی در میدان قرار می‌گیری هیچ سختی در آن نمی‌بینی. طبیعتا درک این موضوعات برای هر فردی که این مطلب را می‌خواند سخت است. وقتی یک زائر از چنین سفر معنوی بازمی‌گردد پر از شور و شعف برای حرف زدن از آن مــکان و انتقال آن به خانواده، دوســتان و اطرافیان اســت و دوســت دارد اتفاقات متعــدد آن را بازگو و منتقل کند. من نیز پس از ســفر، پر از شور و شــعف بودم و دوســت داشتم احساســاتم و اتفاقات آن سفر را به مــردم منتقل کنم. هنوز حس و شور و شعف آن ســفر در من وجود دارد. دوست داشتم امسال هم عازم عراق شوم اما به دلیل شرایط سخت‌گیرانه جاماندم. امیدوارم امسال دیگر آخرین سالی باشد که کرونا در محرم و صفر اذیت‌مان می‌کند.

مرتضی جوانی ۱۹ ساله که تا کنون ۲ بار در پیاده‌روی اربعین شرکت کرده است. یک بار با خانواده و یک بار از طریق مدرسه حوزه علمیه عازم عراق شده است. او درباره جزئیات آخرین سفر خود به کربلا اظهار می‌کند: در سال ۹۸ با اتوبوس به همراه مدرسه تا مرز مهران و از آنجا تا کوفه نیز با اتوبوس رفتیم. خدمات رفاهی در ایران خوب است اما خدمات رفاهی جاده‌ای در عراق وضعیت خوبی ندارد. ساعت ۲ بامداد به مرز رسیدیم. به دلیل اینکه فعالیت پایانه مرزی از ۵ صبح آغاز به کار می‌کرد چند ساعتی معطل ماندیم. از پایانه مرزی که رد شدیم، حدود یک ساعت پیاده روی داشتیم تا به اتوبوس‌های کوفه برسیم. کوفه چند کیلومتری نجف قرار دارد اما به دلایل امنیتی اتوبوس‌ها از کوفه جلوتر نمی‌رفتند. مسیر کوفه تا نجف را پیاده طی کردیم و سه شب در نجف و حسینیه شاهرودی‌ها اقامت داشتیم. پس از سه روز حضور در نجف، پیاده روی خود به سمت کربلا را آغاز کردیم. مسیر نجف تا کربلا حدود ۸۰ کیلومتر است که پیاده‌روی این مسیر حدودا سه روز زمان می‌برد، اما تصمیم داشتیم از مسیر پیاده‌روی استفاده بیشتری ببریم تا اینکه زودتر به کربلا برسیم.

وی می‌گوید: در پیاده‌روی اربعین، مسیر نجف تا کربلا مملو از موکب‌ها و ایستگاه‌های صلواتی است. به گونه‌ای که شهر نجف و کربلا به یکدیگر متصل شده و در این مسیر بیابانی هیچ نقطه‌ خلوتی پیدا نمی‌شود. سال قبل از آن که به پیاده‌روی آمده بودیم مسیر را سریع طی کردیم تا به کربلا برسیم اما امسال قصد داشتیم از برنامه‌ها، سخرانی‌ها و عزاداری‌های پیاده‌روی استفاده کنیم. تقریبا پیاده‌روی آن سال ۵ روز زمان برد.

مرتضی با اشاره به نحوه عزاداری‌های مختلفی که در مسیر پیاده‌روی به چشمش خورده عنوان می‌کند: عزاداری هندی‌ها یکی از عجیب‌ترین صحنه‌هایی بود که در این مدت می‌دیدم. هندی‌ها لباس‌های سفید بلندی داشتند که پاهایشان را تا زانو می‌پوشاند. در یک مسیر چند کیلومتری دستان خود را بالا می‌گیرند و با ذکر یا حسین فقط پیاده‌روی می‌کنند. عزاداری اصلی عراقی‌ها قمه‌زنی است. برای قمه‌زنی سبک مخصوصی در طبل‌زنی دارند که ما از سبک طبل‌زنی آنان متوجه می‌شدیم برنامه قمه‌زنی دارند. هنگام قمه‌زنی، لباس سفید یا کفن می‌پوشند و هر فردی به یک نیتی تعدادی ضربه بر سر خود وارد می‌کند. پس از قمه‌زنی به خاطر افت فشاری که پیدا می‌کنند، حلوای عراقی که بسیار شیرین است و شهد زیادی دارد، می‌خورند.

او ضمن اشاره به غذاهای مختلف و متفاوتی که در این مسیر وجود دارد، تصریح می‌کند: عراقی‌ها به گوشت بره کبابی علاقه زیادی دارند. هنگام ناهار گوسفند را سر می‌بریدند، همانجا گوشتش را آماده کرده و به سیخ کشیده و کباب درست می‌کردند. اینگونه نیست که کباب و گوشت آن را از قبل آماده کنند. غالب غذاهای عراقی گوشتی و به شدت چرب است. البته موکب و ایستگاه‌های خدماتی ایرانی در مسیر زیاد است و غذاهای ایرانی هم به وفور پیدا می‌شود. آذربایجانی‌ها و افغانستانی‌ها نیز غذاهای لذیذ و شیکی داشتند که هرکسی دوست داشت می‌توانست آن را امتحان کند. اگر از بحث‌های عقیدتی و مذهبی پیاده‌روی اربعین کمی فاصله بگیریم، نکته‌های زیادی وجود دارد که به چشم می‌آید. در مسیر نجف تا کربلا از هر شهر و دیاری و حزبی آمده‌اند تا خدمت‌رسانی کنند. هرکسی هم با فرهنگ و رسم و رسومات خود خدمت می‌کند. از نحوه پذیرایی‌ها گرفته تا انواع غذاهایی که پخت می‌شود و در اختیار زائران قرار می‌گیرد. در واقع شما زمانی که به پیاده‌روی می‌روید، انگار به تک تک شهرهای ایران و یا کشورهای همسایه مانند عراق، ترکیه، آذربایجان و افغانستان نیز سفر کرده‌اید و با غذاهای آنان آشنا می‌شوید.

مرتضی در پایان صحبت‌هایش می‌گوید: این سفر طبیعتا خاطره‌انگیز است و جذابیت‌های خود را دارد. چون فضای دوستانه و راحتی در این سفر حاکم است و مشکل خاصی وجود ندارد. به شخصه اگر در این ایام درگیر کاری نباشم، دوست دارم باز هم چنین تجربه خوبی در این کاروان داشته باشم. امیدوارم چنین حرکت‌هایی باعث تعمق و دقت بیشــتر ما به فلسفه عاشورا و تفکر حسینی شــود. امیدوارم هرچه زودتر از شر کرونا خلاص شویم و ایرانی‌ها دوباره بتوانند با دوستان خود در این مسیر قرار بگیرند.

روح‌الله مرد میانسالی است که کاری نظامی دارد. تا کنون پیاده‌روی اربعین را نتوانسته تجربه کند. از شرایط سفت و سخت ایران و عراق برای سفر به کربلا گلایه دارد و می‌گوید: اعتبار پاسپورتم تمام شده و دولت ایران با تمدید و صدور پاسپورت هیچ یک از کارکنان ارگان‌های دولتی موافقت نکرد. دوز دوم واکسنم را هم نزده‌ام اما با موکبی که قرار بود عازم عراق شویم، مشکلی به وجود نمی‌آمد. در نجف و کربلا در موکب کار می‌کردم و کل هزینه سفرم ۷۰۰ هزار تومان می‌شد. دولت ایران برای اینکه همه را مجبور به تزریق واکسن کند، سخت‌گیری کرده و چنین قانونی گذاشته‌ است. یکی از دوستانم پاسپورت داشته و شبانه از مرز مهران عبور کرده و هم اکنون نیز در کربلا است. اگر با تمدید پاسپورتم نیز موافقت می‌شد، می‌توانستم من هم عازم کربلا شوم.

حمید جوانی ۳۰ ساله است که نخستین تجربه زیارت کربلای خود در پیاده‌روی اربعین سال ۹۸ را تجربه کرده است. او درباره سفر خود به عراق می‌گوید: به همراه خواهر و شوهرخواهرم با ماشین شخصی عازم کربلا شدیم. البته فقط تا مرزمهران با ماشین شخصی بودیم. از قم به سمت کرمانشاه و ایلام که حرکت می‌کردیم، غالب مسافران جاده عازم مهران و کربلا بودند. مسیر حال و هوای عجیبی داشت و گویی همه مسافران از یک خانواده بودند. اوایل شب به مهران رسیدیم و همکار شوهرخواهرم برای شام از ما دعوت کرد. قرار شد ماشین هم تا زمانی که از کربلا بازمی‌گردیم در حیاط آن‌ها پارک باشد. شهر مهران در آستانه اربعین کاملا به پارکینگ ماشین تبدیل می‌شود. برای زائران پارکینگ اختصاصی احداث کرده‌اند، اما جمعیت آنقدر زیاد است که باز هم جواب نمی‌دهد و مردم در کوچه پس کوچه‌ها ماشین خود را پارک کرده و به سمت عراق حرکت می‌کنند. 

وی ادامه می‌دهد: باوجود اینکه می‌گویند فقط عراقی‌ها در مهمان‌نوازی زبانزد هستند، اما همکار شوهرخواهرم از خجالتمان در آمد. از زندگی‌شان مشخص بود وضع مالی خوبی ندارند، اما همان شب پذیرایی مفصلی از ما داشتند و خیلی اصرار داشتند که شب را مهمان آن‌ها باشیم. به خاطر شلوغی و گرمای هوا تصمیم داشتیم شب از پایانه مرزی عبوری کنیم. حوالی ساعت ۲ از مرز رد شده و با مینی‌بوس‌های عراقی به سمت کربلا راه افتادیم. یک مسیر ۶ ساعته سختی را در مینی‌بوس گذراندیم. مسیر هیچ‌گونه خدمات رفاهی نداشت و گرمای هوا هم قوز بالا قوز شده بود، در حدی که وقتی به کربلا رسیدیم از شدت گرمازدگی و خستگی در حال بیهوش شدن بودیم.

حمید خاطرنشان می‌کند: وقتی به بین‌الحرمین رسیدیم، این جمله که می‌گویند جنس غم حسین فرق دارد، برایم محرز شد. آدم وقتی نگاهش به گنبد طلایی می‌افتد منقلب می‌شود. تمام خستگی سفرش از بین می‌رود. همین که در لابه‌لای جمعیت چشمت به بارگاه ملکوتی امام حسین(ع) می‌افتاد، در وهله اول خوشحال می‌شوی و به خودت افتخار می‌کنی که شیعه‌ هستی. وقتی عظمت حضرت اباعبدالله(ع) و این جمعیت را می‌بینی که به عشق امام حسین(ع) به پیاده‌روی اربعین آمده‌اند، حس وصف ناشدنی تمام وجودت را فرا می‌گیرد. برخی‌ها می‌گویند این اعتقادها کمرنگ شده، اما کسی نمی‌تواند حب اهل بیت‌(ع) را از ما بگیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *