روتیتر سید محمد میرحبیبی : بارش باران چند ساعته و سیلی که ابعاد آن حتی در حد یک بخش و یا شهرستان نبود امروز پس از گذشت بیش از ۵ روز و با امداد رسانی بسیاری از دستگاه های استانی در البرز بویژه شهرداری کرج هنوز ابعادش و حاشیه هایش ادامه دارد و پایان نیافته است.
پس از گذشت ۵ روز که هیچ احتمالی از زنده بودن افراد در زیر آوار باقی نمی ماند تازه سگ های زنده یاب وارد کارزار شده اند و هلال احمر گویی تا کنون فراموش کرده بود که سگ هایی هم برای این منظر تربیت شده اند و یکی از مهمترین مراکز تربیت ان نیز در کرج است.
سکونت مدیر کل هلال احمر البرز در تهران و وابستگی او به استاندار معزول قبلی (مهندس طاهری)و البته پیروی از سیستم مدیریتی وی نمی تواند در گسترش ابعاد این بارش بی تاثیر باشد.
سوالی که اما در این میان ایجاد شده است و سازمان بازرسی کل کشور به حق وارد معرکه شده و نبه دنبال مقصر می گردد این است که چرا مسوولانی که در این حادثه ذیمسوول هستند در شب حادثه هیچکدام در البرز و کرج نبودند تا سریعتر و کیفی تر بر سر حادثه و مدیریت این بحران حاضر شوند و کار را در دست بگیرند؟؟
جواب کاملا روشن است ؛ هیچ یک از معاونین استاندار البرز و خود استاندار آقای طهایی و هیچ یک از معاونین فرماندار(دکتر ایرانی) در البرز و کرج ساکن نیستند و به رغم اینکه قریب به یک سال از انتصاب آنها می گذرد هیچ یک کرج را لایق سکونت و مردم آنرا لایق همسایگی نمی دانند که اگر چنین بود و هدفشان خدمت بود تا کنون منازل مسکونی و خانواده هایشان را به کرج و به جایی که شیفته خدمت در آنجا هستند منتقل می کردند.
۱-باران در ساعت ۶ عصر آغاز شد و در نزدیکی های ساعت ۱۹ سیل آغاز شد از قصور هواشناسی که نتوانسته بود شدت بارش را پیش بینی کند اگر بگذریم که ما همواره در پیش بینی ها کند که هیچ , هیچ کاره ایم بر خلاف تمامی دنیا، استاندار البرز و معاونینش بعد از خبر دار شدن در ساعت ۲۰ ساعت ۳ بامداد یعنی ۷ ساعت بعد از آن توانستند خود را به البرز و کرج برای به دست گرفتن فرمان حادثه برسانند.
ساعتی که دیگر کار از کار گذشته بود و ماشین های امداد گر ساعت ها در پشت ترافیک جاده چالوس متوقف شده بودند و هیچ کس نبود که به اندازه یک بچه دبستانی ابتکار به خرج دهد و به پلیس راه گچسر تماس بگیرد و بگوید جاده را در چند مسیر ببندید تا امداد رسانان بتوانند به محل حادثه اعزام شوند.
۲-آقای معاون فنی و عمرانی استانداری که اتفاقا در عنوانش هماهنگی امور عمرانی را نیز به یدک می شکد تازه ساعت ۳ بامداد بر سر حادثه نه در محل استانداری اقدام به تشکیل جلسه می کند و اقدام به هماهنگی امور .
اما ابعاد حادثه گسترده تر و گسترده تر می شود .
۳- واقعیت آن است که تلفات جانی و مالی حوادثی از قبیل سیل و حادثه در زمان وقوع بحران یک مسئله است و مسئله مهم تر تلفات و خسارات ثانویه و بعدی است که ابعاد هر حادثه همچون سیل و زلزبه و آتشفشان را گسترده تر و غیر قابل کنترل تر می کند .
شاید بتوان گفت که بروز خسارات جانی و مالی در لحظات اولیه بروز حوادثی از این دست اگرچه در اختیار انسان نیست – البته در کشور های توسعه یافته تا حدود زیادی را پیشبینی و هشدار می دهند- اما تلفات و خسارت های ثانویه ناشی از تداوم حوادث و وقایعی از این دست و عدم امداد رسانی به حادثه دیدگان در همان ساعات اولیه بروز حادثه یعنی حداکثر ۱ ساعت از زمان وقوع حادثه مسئله و واقعیتی است که در تحلیل های مربوط به خادثه سیجان مغفول مانده است .
به عبارت ساده فهم تر اگر امدادرسانی و کمک رسانی در همان ساعات اولیه بروز حادثه انجام می شد ، اگر جاده جالوس تنها با هماهنگی عالی ترین مقام اجرایی استان مسدود می شد. اگر هلی برد امدادرسانی می توانست خودش را برساند ، اگر استاندار ومعاونین همان ساعت بروز سیل در البرز حضور داشتند و صدها اگر دیگر بی تردید ما امروز شاهد این حجم گسترده از خسارات بویژه خسارات و تلفات مالی و جانی نبودیم و بی تردید شاید جان یک انسان کمتر از دست می رفت ،.
بی تردید بخش اعظمی از ۲۰ کشته و چندین نفر مفقود حاصل آثار و تلفات ثانویه ناشی از عدم حضور بموقع مسوولان ارشد استان که مسولیت هماهنگی فرا بخشی بین دستگاه ها به منظور اعزام بی وقفه و بی درنگ امداد و امکانات به محل وقوع حادثه را بر عهده دارند به شمار می رود .
مسوولانی نظیر استاندار ، معاونین ، فرماندار و معاونین ، مدیر کل هلال احمر ، مدیر کل راه و شهرسازی ، مدیر کل امور آب و .. که در زمان غرق شدن شهروندان و و ساکنان و گردشگران سیجانی در استراحت و در منازلشان در تهران به سر می بردند و تا به خود بیایند و به کرج منتقل شوند ساعت ۳ صبح شد و ده ها نفر کشته و مفقود بر دست البرز نشینان مظلوم نهاد.
بی تردید اگر مسوولان ارشد استان در همان دقایق و ساعات اولیه بروز حادثه بر سر حادثه ححاضر می شدند و امکانات و امداد رسانی را به موقع و سریع انجام می دادند ابعاد این حادثه در سطح کشور بسط نمی یافت و گسترده نمی شد .
چراکه در چنین حوادثی تسریع امداد رسانی در صدم ثانیه بی تردید می تواند موجب شود تا جان حداقل یک انسان کمتر از دست برود و جان های با ارزش هموطنان عزیز و گرامی مان کمتر ره خطر بیافتد اما تا مسولان امر خود را از منازل گرم و سرد و نرم و آرامشان در تهران به البرز برسانند سیل هرکاری خواست با ما کرد و ما پس از مرگ سهراب رسیدیم.
در این شرایط لازم است تا سازمان بازرسی کل کشور پاسخ خود را در بازخواست مسوولان ارشد البرز بیابد که به رغم برخورداری از حقوق های میلیونی چرا پس از یک سال هنوز ساکن کرج و البرز نیستند .
اگر کرج را لایق سکونت نمی دانند ندانند مردم هم آنها را لایق خدمت نمی دانند.
