سیره امام رضا(ع)؛ الگویی برای برپایی تمدن نوین اسلامی

روتیتر: امام رضا(ع) به ما آموخت که برای برپایی تمدن اسلامی باید فضای باز علمی گشوده شود تا هر کسی بتواند اندیشه خویش را عرضه کند.
به گزارش روتیتر: زندگی ائمه اطهار (علیهمالسلام)، دارای ابعاد مختلفی است که کنکاش هر کدام از آنها میتواند الگویی مناسب برای زندگی فردی و اجتماعی جویندگان حقیقت باشد، در این میان زندگی امام رضا (علیهالسلام) به خاطر واقع شده در دوران شکوفایی تمدن اسلامی از اهمیت بیشتری برخوردار است، از اینرو تلاش میکنیم با نگاهی گذرا به زندگی آن حضرت، به مهمترین واقعه زندگی ایشان اشاره کرده و آن را با نگاهی جدید مورد تحلیل قرار دهیم. امام رضا (علیهالسلام)، در مدت حیات خویش با سه خلیفه عباسی، هم دوران بودهاند که برخورد آن حضرت با هرکدام، بر اساس شرایط خاص آن دوران متفاوت بوده است. در میان این سه خلیفه، هارون الرشید چون دستش به خون حضرت موسی بن جعفر (علیهالسلام) آلوده شده بود، دیگر تمایلی به برخورد با امام رضا (علیهالسلام) نداشت، به همین خاطر زمانی که یحی بن خالد که توطئه قتل امام کاظم (علیهالسلام) را کشیده بود به هارون الرشید گفت، این علیّ فرزند موسی بن جعفر (علیهالسلام) جانشین پدر شده، و مدّعی امامت است. هارون گفت: آنچه به پدرش کردیم برای ما بس نیست، تو میخواهی همه آنان را بکشیم ؟[۱] امین عباسی نیز به خاطر اختلافاتی که با مأمون عباسی داشت، فرصت چندانی پیدا نکرد که با امام رضا (علیهالسلام) برخورد داشته باشد، اما در این میان، مأمون عباسی، به خاطر خطراتی که از علویان احساس میکرد تلاش نمود به هر نحوی که میتواند امام رضا (علیهالسلام) را کنترل کند، از اینرو تلاش کرد با حیله ولایتعهدی آن حضرت را از مدینه به مرو بیاورد تا هم شورش علویان را خاموش کند و هم آن حضرت را تحت نظر قرار دهد. حضور امام رضا (علیهالسلام) در مرو تأثیر زیادی بر جهان اسلام نهاد به گونهای که میتوان آن را رویدادی بزرگ نه تنها برای جامعه شیعه بلکه برای جهان اسلام نام نهاد، تأثیر حضور امام رضا (علیهالسلام) در خراسان به قدری زیاد است که میتوان آن را در تمام برهههای تاریخ اسلام مورد کنکاش و تحلیل قرار داد ولی به خاطر محدودیت نوشتاری ما تنها به قسمتی از این واقعه اشاره کرده و آن را مورد تحلیل و واکاوی قرار میدهیم. مأمون عباسی، به خاطر خطراتی که از علویان احساس میکرد تلاش نمود به هر نحوی که میتواند امام رضا (علیهالسلام) را کنترل کند، از اینرو تلاش کرد با حیله ولایتعهدی آن حضرت را از مدینه به مرو بیاورد تا هم شورش علویان را خاموش کند و هم آن حضرت را تحت نظر قرار دهد حضور امام رضا (علیهالسلام) در خراسان همراه بود با تلاشهای مأمون در جهت پایین آوردن شأن امامت در میان شیعان، به همین خاطر وی تلاش کرد با برپایی مناظرات مختلف از جایگاه آن حضرت بکاهد ولی در این زمینه به موفقیتی دست نیافت، آن گونه که شیخ صدوق در کتاب خویش در این زمینه مینویسد: «مأمون اندیشمندان سطح بالای هر فرقه را در مقابل امام قرار میداد تا حجت آن حضرت را به وسیله آنان از اعتبار بیندازد و این به جهت حسد او نسبت به امام و منزلت علمی و اجتماعی او بود. اما هیچ کس با آن حضرت روبه رو نمیشد جز آن که به فضل او اقرار کرده و به حجتی که از طرف امام علیه او اقامه میشود، ملتزم میگردید .»[۲] این مناظرات گرچه برخواسته از خباثت باطنی مأمون بود ولی در نهایت آثار زیادی به همراه داشت از جمله اینکه، سبب شیفتگی مردم نسبت به امام شد به همین خاطر مأمون عباسی پس از مدتی با این مناظرات به مخالفت برخواست. اثر دیگری که بر این مناظرها بار میشود، چیزی فراتر از جایگاه امامت بود، بلکه میتوان آن را بخشی از تأثیرگذاری آن حضرت در تمدن اسلامی آن دوران برشمرد، برای درک صحیح این مطلب لازم است به مقدمهای در این زمینه اشاره کنیم. هر تمدنی در طول تاریخ برای تشکیل و بقای خویش نیازمند است که برتری آموزهها و افکار خود را در مقابل ملتهایی که بر آنها تسلط پیدا کرده است به اثبات برساند و گرنه صرف گسترش نظامی و فتح سرزمینها سبب برپایی یک تمدن در جهان نمیشود، همان گونه که حمله مغولها در طول تاریخ بازگو کننده این واقعیت است، در حقیقت پایههای یک تمدن بر اساس آموزههای آن شکل میگیرد و هر چقدر این آموزهها با عقل و فطرت همخوانی بیشتری داشته باشد، پایههای یک تمدن مستحکمتر بوده و بقا و اثرگذاری بیشتری خواهد داشت، به همین خاطر در طول تاریخ هر سرزمینی که توسط مسلمانان فتح شد و آموزههای اصیل اسلامی که از سرچشمه وحی سرمنشأ گرفته بود به مردم این سرزمین رسید، آنها بعد از تمدن اسلامی نیز همچنان بر آموزههای اسلام باقی ماند که نمونه آشکار آن را میتوان در مردم ایران زمین مشاهده که به واسطه حضور امام رضا (علیهالسلام) با اسلام ناب آشنا شدند، ولی سرزمینهایی که آئین تحریف شده اسلام به ایشان رسید و بعد از مدتی که از زیر پرچم اسلام خارج شدن به دوران قبل از خویش بازگشتند که به عنوان نمونه میتوان از آندلس یاد کرد، که بعد از نیم قرن از حضور اسلام در این سرزمین اکنون آموزهای از اسلام در آن دیده نمیشود. با توجه به این نکته، به این حقیقت راه مییابیم که مأمون عباسی ناخواسته با هجرت امام رضا (علیهالسلام) و برپایی جلسات مناظره، سبب شد که آموزههای اصیل اسلام به غیر مسلمانان عرضه شود و سبب کرنش ایشان در مقابل اسلام شود زیرا مرو آن زمان مهد حضور پیروان ادیان و آئینهای مختلف مانند زرتشت، مسیحیت، یهودیت، مانویان، مزدکیان، بودائیان، ادیان ابتدایی، و ادیان هندی و… بوده است .[۳] و این موضوع در تمدن اسلامی آن دوران تأثیرگذار بود و سبب شد که بزرگان تمدنهای دیگر در مقابل اسلام سر تسلیم فرود بیاوند. سرزمینهایی که آئین تحریف شده اسلام به ایشان رسید، بعد از مدتی از زیر پرچم اسلام خارج شدند و به دوران قبل از خویش بازگشتند که به عنوان نمونه میتوان از آندلس یاد کرد، که بعد از نیم قرن از حضور اسلام در این سرزمین اکنون آموزهای از اسلام در آن دیده نمیشود این شیوه امام رضا (علیهالسلام) در دوران معاصر نیز میتواند الگوی خوبی برای جامعه اسلامی باشد زیرا با پیروزی انقلاب و برپایی حکومت اسلام در ایران زمین، یک بار دیگر ندای تشکیل تمدن نوین اسلامی در جهان به صدا در آمد، موضوعی که امام خامنهای در بیانات متعدد خویش به آن اشاره کرده و جامعه را به سوی آن سوق میدهد، که به عنوان نمونه میتوان به این قسمت از سخنان ایشان اشاره کرد که میفرمایند: «امروز، وظیفهی امّت اسلامی تنها این نیست که به یادبود ولادت پیغمبر یا بعثت پیغمبر جشن برپا کند؛ این کار کوچک و کمی است نسبت به آنچه وظیفهی او است. دنیای اسلام امروز وظیفه دارد مثل خود اسلام و مثل خود پیغمبر، روحی در این دنیا بدمد، فضای جدیدی ایجاد کند، راه تازهای را باز کند. ما به این پدیدهای که در انتظار آن هستیم میگوئیم «تمدّن نوین اسلامی». ما باید دنبال تمدّن نوین اسلامی باشیم برای بشریّت؛ این تفاوت اساسی دارد با آنچه قدرتها دربارهی بشریّت فکر میکنند و عمل میکنند؛ این بهمعنای تصرّف سرزمینها نیست؛ این بهمعنای تجاوز به حقوق ملّتها نیست؛ این بهمعنای تحمیل اخلاق و فرهنگ خود بر دیگر ملّتها نیست؛ این بهمعنای عرضه کردن هدیّهی الهی به ملّتها است، تا ملّتها با اختیار خود، با انتخاب خود، با تشخیص خود راه درست را انتخاب کنند .»[۴] در حقیقت امام رضا (علیهالسلام) به ما آموخت که برای برپایی تمدن اسلامی باید فضای باز علمی گشوده شود تا هر کسی بتواند اندیشه خویش را عرضه کند [۵] و در میان این تضارب آرا است که حقانیت دستورات اسلام آشکار میشود، به همین خاطر مقام معظم رهبری بارها جوامع علمی کشور را به برپایی کرسیهای آزاد اندیشی دعوت کردند تا عیار اندیشههای مختلف در این جلسات آشکار شود. پینوشت [۱]. عیون اخبارالرّضا، شیخ صدوق، نشرجهان ،۱۳۷۸ ش، ج ۲، ص ۲۲۶. [۲]. حیات فکری و سیاسی ائمه، رسول جعفریان، انتشارات انصاریان، قم ،۱۳۸۱ ش، نوبت چاپ ششم، به نقل از صدوق در عیون اخبار الرضا، اعلمی، ج ۱، ص ۱۵۲. [۳]. امام رضا ( ع) در رزمگاه ادیان، سهراب علوی، مسجد جمکران، ۱۳۷۹، ۵۳-۶۸ [۴]. بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی / ۱۳۹۴/۱۰/۰۸ [۵]. در اینجا لازم است به این نکته مهم اشاره کنیم که از دیدگاه اسلام هر کسی میتواند هر اندیشهای را که میخواهد قبول کند ولی حق تبلیغ آن را در جامعه ندارد، به همین خاطر بحث کرسیهای آزاد اندیشی مربوط به مراکز علمی است نه در سطح جامعه، که عوام مردم بدون اطلاع حضور دارند.