باغی که باقی نیست

روتیتر : اینجا همه باغ بود، دیوار داشت! قبل از آنکه دیوارها را خراب کنند، میوه داشت، خربزه میکاشتند! باغ بوده! باغی که باقی نیست”.
به گزارش روتیتر : یک قاب سبز با پایههای آهنی محکم شده در زمین، تمام سهم این روستای تاریخی، از توسعه است که همان را نیز با زواره شریک شده: (حسین آباد/ زواره ۱۸ کیلومتر!) جایی حوالی شهر تاریخی اردستان، درست در هجده کیلومتری کهن آبادی زواره، روستایی قرار گرفته که چیزی نمانده از سکنه خالی شود.
از حسین آباد اول چیزی باقی نمانده، شاید حتی کسی دقیقا نداند کجا قرار داشته و چه شکلی بوده است. از حسین آباد دوم چند عمارتی باقی مانده. کاهگلی، تکیده، چند دیوار بر زمین ریخته که شمای کلی چند اتاق را در ذهن تداعی میکند. خاطرهای اما در حسین آباد دوم باقی نمانده! خاطرهها با صاحبهایشان دفن شدهاند.
حسین آباد سوم هنوز زنده است. گرچه از سکنه خالی شده و اهالی، به شهرک انقلاب، یعنی حسین آباد چهارم کوچانده شدهاند، اما هنوز خواهر صد و چند ساله مشقنبر- آخرین کدخدای روستا زنده است و گاهی اگر فرصتی پیش بیاید خاطرهای از همین کوچه پس کوچههای خشکیده تعریف میکند.
شهرک انقلاب از خانههای آجری سادهای تشکیل شده. بدون نما! کوچههای عریض و آسفالت شده تا دو خودرو در دو طرف توقف کنند و دو خودرو دیگر به سادگی از کنار هم رفت و آمد داشته باشند. یک مدرسه مشترک برای دخترها و پسرها، چند نانوایی و چند فروشگاه روستایی همه چیزی است که در این روستا وجود دارد.
محل نگهداری دامها بیرون از روستا است. خانههای جدید جایی برای دامداری و دام پروری ندارد و همین موجب شده هر از چندگاهی همه دامهای روستا را به سرقت ببرند. در آستانه حسین آباد نیز، یک مجتمع گاوداری پنج هزار راسی وجود دارد که نیمه تعطیل است و باغها و مزارعی که دور تا دور حسین آباد بوده و دیگر نیست.
درست در امتداد حسین آباد چهارم، حسین آباد سوم قرار گرفته. خیابان آسفالت تمام میشود و جاده خاکی آغاز! چهار بارو در چهارسوی روستا، از دل هر بارو دیواری بلند تا باروی مجاور و چهار دیوار، چهارسوی حسین آباد را گرفته است.
حسین آباد سوم چند صد سالی قدمت دارد. برخی عمارتهای نیمه ویران، تا نیم قرن عمر دارند. در ابتدای روستا آب انبار قدیمی ده به چشم میآید. آب باران و جویهای جاری به آن هدایت میشده تا قدری بماند، خنک شود و سپس مورد استفاده اهالی قرار بگیرد. آن سوی آب انبار رواقی وجود دارد که ورودی آب انبار است.
قریب به ۳۰ پله پایین میرود تا به کف آب انبار برسد. به شکلی غریب خشک است. پلهها از بین رفته. گوشه و کنار آب انبار را به هوای گنج حفر کردهاند. از دل آب انبار جز آبی اسمان دیده نمیشود و گهگاه صدای باد که در سرسرای خاکی آن میپیچد.
“اینجا همه باغ بود، دیوار داشت! قبل از آنکه دیوارها را خراب کنند، میوه داشت، خربزه میکاشتند! حالا بیابان شده؛ بیابان”. این را زهرا نژاد رمضانی- رییس شورای روستا میگوید. بانویی چهل و اندی ساله. شوهرش، اسفندیار نژاد رمضانی نیز عضو دیگر شورای حسین آباد است.
چادر سیاهاش را روی سر گذاشته و اضافه آن را زیر بغل گرفته و در بیایان به جا مانده از باغهای روستای کودکیاش راه میرود. پشت آب انبار عمارت دیگری قرار دارد. اصطبل بوده. آخور و آبشخورها هنوز قابل تشخیص است. حتی برخی از چوب هایی که مادیان را به آن میبستند سالم است.
میانه حیاط مدتی هم باغ بوده. باغ انار. هنوز قدری از شاخههای خشکیده، روی زمین به ریشهها مانده. کمی آن طرفتر زمین آن چنان بی جان است که تصور سبز بودن آن قدری سخت است. “همین جا باغ ما بود. هر میوهای که فکر کنید در آن بود “این را اسفندیار نژاد رمضانی میگوید. نگاه پر حسرتی به برهوت روبهرویش دارد: “در همین باغ خربزه میکاشتم. صادر میشد. آن موقع که فراوانی بود”.
از دیوارهای رو به ویرانی باغ شاخههای خشکیده مو آویزان است، اما در خود باغ، باغی باقی نیست. بیست و چند سال پیش از این، آخرین ارباب روستا به هر رعیت ۲۰۰ هزار تومان داده تا روستا را رها کنند. درختها را از ریشه در آوردهاند تا رعیتها حق ریشه نخواهند و شورش نکنند. دیوارها را فرو میریزند و میروند.
اسفندیار میگوید “آن زمان البته مشکل بی آبی وجود نداشت. فراوانی بود. البته در تاریخ هست حسین آباد هر چند قرن یک بار بی برکت میشده و زمینها خشک! به همین خاطر اهالی رها میکردند و میرفتند! برکت که بر میگشت اهالی میآمدند و حسین آباد بعدی را میساختند”.
کمی آنسوتر خزینه روستا قرار دارد. چهارستون آن هنوز سالم است. از در که وارد میشوید چهار ستون، سقف را نگه داشته و در هر سو یک صفه برای تعویض لباس. از در دوم به فضای اصلی خزینه وارد میشوید. چندجای عمارت باز هم حفاری شده برای گنج. میگویند تازه است.
گوشه اتاقها کوهی از فضله حیوانات جمع شده. گویا شبها در این جا سکونت دارند. بخشهایی از کف حمام ترک خورده و فضای خالی زیر عمارت پدیدار شده. گویی حمام حدود ۲۰ سانتیمتر با فاصله از زمین ساخته شده است. فضای خالی زیر حمام از “تون” آغاز میشود.
“تون” بخشی از حمام است که آتش میافروختند و آب را گرم میکردند. حرارت آتش به زیر فضای حمام هدایت میشده و همه حمام را از کف گرم میکرده. ساختار گرمایش از کف این حمام در نوع خود منحصر بفرد است. “تا کودکیهای من نیز این حمام کار میکرد. در کودکی به خاطر دارم که کف و دیوارهای این حمام داغ بود” این را رییس شورای روستا میگوید.
بر روی دیوارهای این حمام رها شده و تاریخی جای تیشه به چشم میآید. “تمام دیوارها کاشیهای بسیار زیبای رنگی بود. کاشیهای چندصد ساله. همه کاشیها را کنده و دزدیدهاند”. این را اسفندیار نژاد رمضانی میگوید.
در دل حسین آباد سوم، خانه شیخ علی یگانه قرار دارد. کمی بعد از مسجد. مسجد البته نوساز است. دیوارهای آجری و نما نشده! مسجد پیشین به سبک مسجد جامع اردستان بوده. خراب کردهاند و این مسجد جدید را ساختهاند. شیخ علی، آخرین ارباب روستا است. خانهای بزرگ که مدتی هم کدخدا در آن زندگی میکرد.
یک سو اتاقهای مهمان و سوی دیگر مطبخ! در میانه حیاط اما باغ بوده. باغی که باقی نیست اما چنان پر دار و درخت بوده که زیر درختها کسی دیده نمیشده. یک سوی عمارت شترخوان بوده و سوی دیگر کوچه باغ. میگویند شهری زیر زمینی بوده که هنگام حمله “سوارها”، زنها و بچهها به آن پناه میبردند.
پدربزرگ زهرا نژاد رمضانی- رییس شورای روستا روحانی بوده. میگوید “سوارها که حمله میکردند زنها و بچهها را به زیر زمین میبرده و قرآن را قسم میداده. اگر سوارها زیر زمین را پیدا میکردند میگفتند اینجا مریضها را قرنطینه کردهاند”.
اختلاف نظرها با سازمان میراث فرهنگی مانع بازسازی این روستای تاریخی و زیبا است که میتواند محرک اقتصاد گردشگری منطقه باشد. میراث معتقد است عمارتهای تاریخی در حال تخریب، املاک خصوصی هستند که صاحبان آنها باید اقدام به بازسازی کنند.
زهرا نژاد رمضانی به ایسنا میگوید “جمعیت روستا بر اساس آخرین سرشماری ۲۴۵ نفر است که نسبت به سرشماری پیشین حدود ۴۰ درصد کاهش داشته است. همین مساله نشان میدهد این روستا در حال خالی شدن از سکونت است. جمعیتی که در آیینها به روستا میآیند بیش از هزار نفر هستند که کوچ کردهاند”.
وی باور دارد خشکسالی و نبود اشتغال جایگزین در حالی موجب این اتفاق شده است که این روستا میتوان به یک مرکز جاذب گردشگر تبدیل شود. به گفته نژاد رمضانی کشاورزها آب ندارند و دامدارها نیز علوفه کافی ندارند. گهگاه نیز دامهای روستا را سارقان به سرقت میبرند.
یونس عربشاهی- دهیار نیز به ایسنا میگوید “تنها بخشی از منطقه تاریخی روستا در طرح هادی روستا قرار دارد و از آنجایی که بخش اربابی روستا ملک خصوصی محسوب میشود نمیتوان در آن مداخله و بازسازی انجام داد.
او با این حال باور دارد با کمک مسئولان و استفاده از ظرفیتهای قانونی موجود میتوان این بافت تاریخی را نجات داد. پیش از آنکه حسین آباد چهارم نیز از سکنه خالی و به خاطرات بپیوندد.